در كافى دانستن قران در اين مورد روايات زيادى موجود است. به مقدارى اندك اكتفا مىكنيم:
روايت اول
حسين بن احمد منقرى نقل كرد گفت: از ابا ابراهيم عليه السلام شنيدم مىفرمود: هر كس قران را براى خود كافى بداند وقتى يقين داشته باشد از مشرق و مغرب بى نياز مىشود.
روايت دوم
مفضل بن عمر از آن حضرت نقل كرد كه فرمود: اى مفضل از همه مردم به بسم الله الرحمن الرحيم (78) و به قل هو الله احد در پرده شو كه از راست و چپ و جلو و پشت سر و پايين و بالايت بخوانى و نيز از پادشاه ستمگر، وقى به او بنگرى سه بار آنرا بخوان و دست چپ را گره كن و از هم مگشا! تا از نزد او بيرون آيى.
روايت سوم
براى محافظت از دزدان وقتى به بسترت پناه بردى بگو قل ادعو الله اوادعو الرحمن ايا ما تدعو فله الاسماءالحسنى و لا تجهر بصلوتك و لا تخفت بها و ابتغ بين ذلك سبيلا و قل الحمد لله الذى لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له من الذل و كبره تكبيرا (139)از على عليه السلام روايت شده و نيز از ائمه اطهار عليه السلام نقل شده است كه هر كس اين دو آيه را بخواند به هنگامى كه در بسترش قرار مىگيرد پيوسته از همه شياطين و از ستمگران عنود تا به هنگام صبح در حفظ خداست.
روايت چهارم
قرائت سوره انا انزلناه فى ليلة القدر براى چيزهايى كه ذخيره مىشود و ميوه هايى كه چيده مىشود حرز است، و روايت از ائمه عليهم السلام برآن وارد شده است.
روايت پنجم
براى حفاظت از شياطين وقتى در بسترش آرام گرفت آيه سخره را بخواند ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض فى سته ايام ثم استوى على العرش يغشى الليل النهار يطلبه حثيثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين (140)مردى از اميرالمومنين اين را آموخت و رفت سپس به دهى خراب رسيد شب را در آن خوابيد و اين آيه را نخواند شياطين او فرا گرفتند ناگاه يكى از آنها لحيه او را گرفت شيطان ديگر به رفيقش گفت او را مهلت بده، مرد بيدار شد و اين آيه را خواند آن شيطان به رفيقش گفت خدا بينى ات را به خاك ماليد الان تاصبح او را نگهبانى كن.وقتى صبح شد به نزد اميرالمومنين بازگشت و قصه را به عرض آن حضرت رساند. و گفت در كلام تو شفا و درستى يافتم. سپس آن مرد بعد از طلوع آفتاب به آن ده خراب بازگشت ناگاه آثار كشيده شدن موهاى شيطان را در آنجا ديد.
روايت ششم
از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم روايت شده كه: هر كس چهار آيه از اول بقره و آية الكرسى و دو آيه بعدش و سه آيه آخر بقره را بخواند د رمورد خود و اموالش بدى نمى بيند و شيطان به او نزديك نمى شود و قران از يادش نمى رود.
روايت هفتم
از امام صادق عليه السلام وارد شده كه فرمود: هر كس بر سلطانى وارد شود كه از او مىترسد به هنگام ورود و مواجهه با او آيه: كهيعص (141)را بخواند و انگشتان دست راست را ببندد به اينكه هر گاه حرفى را مىخواند انگشتى را ببندد سپس حمعسق را بخواند و انگشتان دست چپ را ببندد سپس و عنت الوجوه للحى القيوم و قد خاب من حمل ظلما (142) را بخواند و در صورت او دو دست را باز كند خداى تعالى شر سلطان را از او بر مىگرداند.
روايت هشتم
از امام ابوالحسن عليه السلام آمده كه فرمود: وقتى از امرى، هراسناكى صد آيه از هر كجاى قرآن كه خواستى بخوان سپس سه بار بگو: اللهم ادفع عنى البلا: خدايا بلا را از من دفع كن.قران مومن را ازديد كفار پنهان مىكند
روايت هشتم
ابو عمران موسى بن عمرا ن كسروى حديث كرد گفت: عبد الله بن كلب ما را حديث كرد او گفت: مرا منصور بن عباس از سعد بن جناح از سليمان بن جعفر جعفرى از امام رضا عليه السلام از پدرش حديث فرمود كه ابو منذر هشام بن سايب بن كلبى بر ابى عبدالله صادق عليه السلام وارد شد فرمود: آيا تو قرآن را تفسير مىكنى! پاسخ داد: بله. حضرت از او سئوال كرد: اين آيه خداى تعالى به پيامبرش فرمود و اذا قرات القرآن جعلنا بينك و بين الذين لا يومنون بالاخره حجابا مستورا (143)وقتى قرآن مىخوانى ما بين تو و بين كسانى كه ايمان نمى آورند پرده اى ساتر قرار مىدهيم آن قرآنى كه مورد اشاره اين آيه مىباشد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم آنرا مىخواند و از چشم كفار پوشيده مىگشت كدام آيه است. جواب داد نمى دانم فرمود: پس چگونه مىگويى كه من مفسر قرآنم؟ پاسخ داد! اى پسر رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم بر من منت گذاريد و به من بياموزيد، فرمود آيه اى در سوره كهف و آيه اى در سوره نحل و آيه اى در سوره جاثيه بدين شرح، افرايت من التخذ الهه هواه و اضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه فمن يهديه من بعد الله افلا تذكرون (144)و آيه سوره نحل: اولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون (145)و كفه و من اظلم ممن ذكر بايات ربه فاعرض عنها و نسى ما قدمت يداه انا جعلنا على قلوبهم اكنه ان يفقهو ه و فى آذانهم وقرا و ان تدعهم الى الهدى فلن يهتدوا اذا ابدا.(146)