مهدويت و فرقه هاى انحرافى (1) (1)
مدخل: اصالت مهدويت و ادعاهاى باطل
مساله ى حضرت بقية الله الاعظم، مهدى موعود (عج)، يكى از بارزترين و بديهى ترين مسايل اسلامى و مورد تاييد و اعتقاد همه ى مسلمانان به ويژه شيعيان است، زيرا صدها آيات قرآنى و روايات نبوى اين مساله ى با اهميت را به طور گسترده و مبسوط عنوان و مطرح ساخته اند و جزئيات آن را با بياناتى دقيق و روشن، ذكر كرده اند، به طورى كه ابهامى براى كسى باقى نگذاشته اند .
تمامى فرق اسلامى - تقريبا - اين آيات و روايات و مفاد آن ها را به نحوى دركتب حديثى و كلامى و تفسيرى و احيانا رجالى و تاريخى خود متعرض شده اند و درباره ى آن به شكل هاى مختلف سخن گفته اند، تا جايى كه مى توان ادعا كرد كه كم تر دانشمند و عالمى، بلكه مسلمانى يافت مى شود كه به اين موضوع مهم و خطير نپرداخته، يا اين كه اين مطلب به گوش او نرسيده باشد .
شاهد روشن و قوى اين مدعا، صدها كتابى است كه در طول تاريخ، با استفاده از اين نام شريف و مقدس به وجود آمده است . اما اين مساله ى مقدس و بديهى - بسان هر مساله ى ديگر دينى و اسلامى حتى مانند الوهيت و ربوبيت و نبوت و رسالت - گه گاهى مورد سوء استفاده ى افراد يا گروه هايى البته با انگيزه هاى شخصى يا سياسى، قرار گرفته و مى گيرد و اهداف و اغراض خاصى از اين عمل دنبال شده و مى شود .
مگر نه اين كه جهان هميشه شاهد اين مطلب است كه افرادى گستاخانه مدعى الوهيت يا ربوبيت شده و كوس خدايى زده اند و يا مدعى نبوت و رسالت شده و دعوى پيغمبرى نموده اند؟ ! ! بديهى است كه اين سوءاستفاده ها و اين ادعاهاى مفتضح و رسوا، هرگز به اصل و اصالت اين حقايق ضربه نمى زند و كسى نمى تواند با اين بهانه كه گه گاهى اين نوع مطالب واقعى و ريشه دار در فطرت و عقل و مؤيد به صدها بلكه هزاران دليل، مورد سوء استفاده قرار گرفته يا مى گيرد، آن ها را زير سئوال ببرد و يا اين كه به نحوى در صحت اصل آن ها، تشكيك كند .
از آن جا كه مساله ى حضرت بقية الله الاعظم، مهدى موعود (عج)، كه در آيات و روايات فراوانى خصوصيات آن مطرح شده است، نزد مسلمانان، مساله اى مقدس و ظهور حضرتش همواره آرزوى آنان بوده است، از اين قاعده مستثنا نبوده و نيست .
اين مساله ى مهم از همان زمان ائمه ى اطهار عليهم السلام و حتى با وجود خود امامان - كه جزو مبشران و نويددهندگان به آن بوده اند - به نحوى مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد ائمه عليهم السلام، مواجه شد .
اين روند خطرناك و انحرافى در عصر غيبت صغرى مخصوصا پس از آن، به شكل هايى مانند ادعاى دروغين (سفارت و نيابت خاصه) حضرت مهدى (عج) تجلى مى نمود، كه مورد تكذيب حضرت (عج) و هشدار آن وجود مقدس قرار مى گرفت و مؤمنان تنها به سفرا و نواب واقعى توجه داده مى شدند . البته اين حركت در زمان هاى بعد، نه تنها در جوامع شيعى بلكه در جوامع سنى نيز ادامه پيدا كرد و از اعتقاد و علاقه ى مسلمانان به اين مطلب مقدس و حساس و سرنوشت ساز، بى محابا و ناجوانمردانه بهره بردارى مى شد!
با اين حال، خوشبختانه با هشدارهاى قوى و به موقع عالمان دين و صدور ده ها روايت كه شمايل و نشانه هاى آن حضرت، شرايط ظهور و نحوه كار آن ذخيره ى الهى را بيان مى كرد، ماهيت پليد آن حركت هاى شوم و مغرضانه آشكار مى شد و صاحبان آن مفتضح و رسوا مى گشتند .
اين ماجرا سردرازى دارد كه از حوصله ى اين مقاله ى مختصر بيرون است . لذا ما در اين جا تنها به بخشى از آن چه در دو قرن اخير واقع شد و مسلمانان بخصوص شيعيان هنوز از تبعات و پيامدهاى ناگوار آن رنج مى برند، مى پردازيم تا شايد گامى، در جهت تنوير اذهان باشد .
آن چه فعلا در اين مقاله مطرح است، بررسى كوتاهى است درباره ى فرقه اى كه متاسفانه، زمينه ساز پيدايش فرقه ى ضاله ى بابيت و سپس بهائيت شد . لازم به تذكر است كه اين مقاله يك مرور اجمالى بيش نيست، و تفصيل كلام به شماره هاى بعد موكول مى شود .