نقد اجمالى - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد اجمالى

قبل از ورود به بحث تفصيلى لازم مى دانم سخنان فوق را بر اساس آيات و روايات در چند جمله مورد نقد قرار دهيم:

1- نظر صاحب «بسط تجربه نبوى » كاملا مغاير با آيه اطاعت (4) است; زيرا در اين آيه خداوند اطاعت «اولوالامر» را به طور مطلق و همسان اطاعت خود و پيامبر تلقى نموده است.

2- و نيز مغاير با مفاهيم صريح روايات است; زيرا طبق روايات وارده، امام قابل مقايسه با ديگران نيست و مثل و نظير ندارد، چنان كه امام على عليه السلام مى فرمايد:

«احدى از امت با آل محمد صلى الله عليه و آله قابل قياس نيست » (5) .

و امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

«امام از گناهان پاك و از عيوب منزه بوده، داراى علوم خاصى است او يگانه عصر خويش بوده كسى به پاى امام نمى رسد، عالمى مانند او پيدا نمى شود، مثل و نظير ندارد» . (6)

با توجه به آيه و روايات فوق سخنان امام بدون استدلال عقلى به لحاظ دينى ضامن صحت سخن و حسن رفتارش بوده و براى ديگران الزام آور و مطاع است. هيچ سخن و رفتارى بالاتر از سخن و رفتار او نيست. ديگران نمى توانند از اولوالامر انتقاد نموده يا فرمانش را نپذيرند; زيرا طبق اين آيه، اولوالامر معصوم است و اطاعت از معصوم بدون چون و چرا لازم است و نمى توان از او انتقاد كرد.

نقد تفصيلى را در دو گفتار زير پى مى گيريم:

گفتار اول: فلسفه امامت و شان امام عليه السلام

امامت در لغت به معناى پيشوايى و رهبرى است و در اصطلاح شيعه، امامت يك منصب عام الهى و خدادادى است. (7) امام رضا عليه السلام در تعريف امام مى فرمايد:

«امامت زمام دين و نظام مسلمين، و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است، امامت اساس اسلام بارور و شاخه بلند آن است. امام، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى شمارد (و تحقق مى بخشد) و حدود الهى را به پا مى دارد و از دين خدا دفاع مى كند، و به سوى راه پروردگارش به وسيله دانش و اندرز نيكو و دليل رسا و محكم دعوت مى كند، امام امين خداوند در ميان مردم، حجت حق بر خلق، خليفه الهى در جامعه، رهبر و رهنماى خلق به سوى حق و نگهبان حريم حقوق الهى است » . (8)

امامت در مكتب تشيع جزء اصول و مذهب و در رديف توحيد، نبوت و معاد قرار دارد، امام خليفه خدا و امامت، امتداد وظايف رسالت پيامبر مى باشد و امام به همان وظايفى كه بر عهده پيامبر بوده (به جز دريافت و ابلاغ وحى) قيام مى كند.

شيعه با الهام از سنت نبوى و ائمه معصومين عليهم السلام براى امامت جايگاه ويژه اى قائل است كه ذيلا به مواردى از آن اشاره مى كنيم:

1- امام مخزن اسرار الهى و ركن دين است.

امام امير المؤمنين عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

«امامان اهل بيت عليهم السلام جايگاه راز خدا، پناهگاه دين او، صندوق علم او، مرجع حكم او، گنجينه هاى كتابهاى او و كوه دين او مى باشند. به وسيله آنها دين را پايدار و تزلزلش را مرتفع ساخت (لذا) احدى از امت با آل محمد صلى الله عليه و آله قابل قياس نيست. كسانى را كه از نعمت آنها متنعمند با خود آنها نتوان همتراز كرد، آنان ركن دين و پايه يقين اند. تند روان بايد به آنان (كه ميانه رو اند) برگردند و كند روان بايد سعى كنند به آنان برسند. شرايط ولايت امور مسلمين در آنهاجمع است و پيغمبر در باره آنها وصيت كرده است و آنان كمالات نبوى را به ارث برده اند» . (9)

2- امامان نور خدا در آسمان و زمين هستند كه تا روز قيامت سرچشمه نور و روشنايى اند.

ابوخالد از امام باقر عليه السلام در باره آيه شريفه: «فآمنوا بالله و رسوله و النور الذى انزلنا» (10) سؤال كرد آن حضرت فرمود:

«اى ابا خالد! به خدا سوگند كه منظور از «نور» در اين آيه، امامان آل محمدند. آنان تا روز قيامت سرچشمه نور و روشنايى اند. اى اباخالد، سوگند به خدا كه نور امام در دلهاى مؤمنان، از تابش خورشيد روشنتر است. به خدا آنان بر دلهاى مؤمنان روشنائى مى بخشند. و اگر خدا بخواهد نور آنان را از دل برخى از مردمان دريغ مى دارد كه گرفتار ظلمت مى شوند. اباخالد! به خدا سوگند هر كه ما را دوست بدارد و پيرو ما باشد، خداوند باطن او را از آلايش پاك مى گرداند، و خداوند باطن هيچ بنده اى را بدون سر سپردن (مطيع محض) به ما پاك نمى گرداند. اگر كسى سر سپرده ما باشد، از حساب سخت و هراس بزرگ روز رستاخيز در امان خواهد بود» . (11)

3- امام قلب عالم امكان است كه وجود او موجب بقاى جهان هستى و امان خلق از فنا و نابودى است به عبارتى ديگر وجود او سبب بقاى هستى و بقاى عالم هستى وابسته به وجود اوست.

امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

«ما امان براى اهل زمين هستيم، همان طورى كه ستارگان براى اهل آسمان امانند به خاطر ما خداى متعال كرات را نگه مى دارد تا بر زمين جز به فرمان او نيفتند، به خاطر ما باران فرو فرستد و رحمتش را منتشر مى كند، و بركات زمين را خارج مى سازد، و اگر از ما كسى در زمين نباشند زمين اهلش را فرو مى برد» . (12)

4- امام منشا خيرات و بركات و سبب نزول رحمت پروردگار در جهان هستى است، او فيوضات الهى را از فياض مطلق دريافت نموده و به عالم هستى عرضه مى كند، به طورى كه تمام جهان هستى به بركت وجود او متنعمند.

امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

«خداى عز و جل به وسيله پيشوايان هدايت، از خاندان پيامبر دين خويش را آشكار ساخت، و راه روشن خود را نمايان فرمود، و سرچشمه هاى پوشيده علم خويش بگشود، اكنون هر يك از مسلمانان كه وظيفه خود را در برابر امام بشناسد، طعم شيرين ايمان را خواهد چشيد و شكوه همه جانبه و فراگير اسلام را خواهد ديد; زيرا خداى متعال امام را براى مردمان، چنان درفش راهياب نصب كرده است، و او را دليل و پيشگام مردم جهان قرار داده است.

خداى تبارك و تعالى امام را با تاج وقار مزين داشته، و او را در شعشعه انوار كبرايى غرق ساخته با رشته اى الهى تا آسمان كشيده است تا فيوضات و رحمت خداوند از او منقطع نشود و هيچ چيز از خدا به خلق نمى رسد، مگر با وساطت او، و اعمال بندگان پذيرفته نمى شود مگر با معرفت او..» . (13)

5- امامت حجت خدا بر زمين است و بدون وجود او زمين با اهلش فرو مى ريزد.

امام باقر عليه السلام اين حقايق را با بيانى زيبا تشريح كرده، مى فرمايد:

«اگر روزى زمين خالى از وجود امامى از ما شود، اهلش را فرو خواهد برد، و خداى بزرگ قطعا مردم را شديدا عذاب خواهد كرد، و اين براى آن است كه خدا ما را حجت خود در زمين و وسيله امنيت و امان براى آنها قرار داده است.

تا مادامى كه ما ميان مردم هستيم آنان پيوسته از فرو رفتن در زمين در امانند، اما هر وقت اراده خدا بر نابودى و هلاكت آنان تعلق بگيرد، كمترين مهلتى به آنان نداده، اول ما را از ميان برداشته نزد خودش مى برد، سپس در باره آنان عمل مى كند هر طورى كه بخواهد و دوست داشته باشد» . (14)

به هر تقدير، جايگاه امامت بسى بالاتر از آن است كه بتوان تنها با ميزان عقل و انديشه عادى او را شناخت بلكه آگاهى ها و شايستگى هاى خاصى را مى طلبد و جز دلهاى پاك و روشن و سينه هاى صاف، كسى را ياراى تحمل آن نيست. چنان كه در حديث مى خوانيم پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

«بحث و مساله آل محمد دشوار و ديرياب است. ايمان به شان و جايگاه آل محمد، كمال معرفتى مى خواهد در حد كمال و معرفت فرشتگان مقرب، پيامبران مرسل و يا بنده اى كه در پيشگاه خداوند آزمون ايمان داده باشد. بنابراين اگر چيزى در اين باره شنيديد، در صورتى كه از صميم قلب و با آرامش توانستيد بفهميد آن را بپذيريد، اما اگر بر دلتان ننشست و نتوانستيد بپذيريد، در باره آن از خداوند و رسول حق و عالم آل محمد پرس و جو كنيد، (يعنى آن موضوع را بر پايه تعاليم الهى و سنت پيامبر و راهنمائى معصوم مورد دقت و بررسى قرار دهيد; زيرا سخن معصوم بر اساس حكمت و مصلحت است، ما انسان ها ضعيف هستيم، عالم به حكمت آن نيستيم نه اين كه اگر براى ما قابل فهم نبود رد كنيم! !) بدبخت كسى است كه در اين باره از كسى چيزى بشنود و نتواند دركش كند و بگويد: چنين و چنان نيست. آگاه باشيد كه انكار به منزله كفر است » . (15)

و نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«شان و كارهاى ما، سنگين و دشوار است، جز دلهاى پاك و روشن و سينه هاى صاف، كسى را ياراى تحمل آن نيست » . (16)

و امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

«آيا مردم شان و جايگاه امامت را در ميان امت به درستى مى شناسند؟ ! امامت از لحاظ شان و منزلت بسى برتر از آن است كه مردم تنها با ميزان عقل و انديشه به آن برسند» . (17)

فلسفه امامت و وجود امام بالاتر از آن است كه ما تصور مى كنيم. آنان چراغ هدايت و نور اميد و صندوق اسرار الهى، گنجينه حكمت و ميراث علوم انبيا هستند، امامان سرچشمه فياض علم و معرفت و منشا خير و بركت و واسطه فيض و ميزان يقينند. جهان هستى به مدار آنها دور مى زند با نبود آنها جهان و آنچه در آن است فرو مى ريزد، امام ولى منصوب از طرف خداوند مى باشد كه هيچ كس با او قابل قياس نيست و نمى توان امام را فقط با ميزان عقل شناخت بلكه شناخت او نيازمند دلى پاك و سينه اى صاف و روشن است و بشر با نقص روحى و معنوى فراوانى كه دارد هر چند به رشد و بلوغ فكرى برسد باز هم نمى تواند بدون وجود امام ميراث واقعى علم نبى را درك و حفظ كند; زيرا فقط امامان، عالم به اسرار علم نبى هستند و علما و دانشمندان و فقهاى معظم تنها در پرتو نور ائمه عليهم السلام مى توانند از دين محافظت كنند.

حال با توجه به چنين شان والاى امام عليه السلام آيا مى توان سخنان امام معصوم را با سخنان افراد عادى قابل مقايسه و يكسان تلقى كرد؟ ! آيا كسانى كه از نظر علم، معرفت و تقوا با امام معصوم عليه السلام قابل مقايسه نيستند مى توانند امام عليه السلام را مورد نقد و بررسى قرار دهند؟ ! ! و سخنان مستدل او را در صورت قانع نشدن نپذيرند؟ ! ! بلى از روى جهل و عدم درك اسرار واقعى بعضى از كارهاى امامان عليهم السلام ممكن است به آنها ايرادى بگيرند و سخنانشان را نپذيرند! ! ولى اين نوع ايرادها قطعا از روى جهل است.

/ 157