سخنى از شيخ الرئيس
شيخ الرئيس درباره وظيفه حساس ولايت و خلافت، سخن زيبائى دارد. او مى گويد:
«يجب ان يفرض السان طاعه من يخلفه و ان لا يكون الاستخلاف الا من جهته اوباجماع من اهل السابقه على من يصححون علانيته عند الجمهور انه مستقل بالسياسه و انه اصيل العقل حاصل عنده الاخلاق الشريفه من الشجاعه و العفه وحسن التدبير و انه عارف بالشريعه حتى لا اعرف منه...» (6) .
«بايد پيامبر اطاعت كسى را كه جانشين خود قرار مى دهد، واجب كند و بايدانتخاب خليفه از جانب خود او باشد يا به اجماع و اتفاق سابقه دارها بر كسى كه صلاحيت او را نزد جمهور مردم به لحاظ استقلال در سياست و اصالت عقل و دارابودن اخلاق شريفه، از قبيل شجاعت و عفت و حسن تدبير و معرفت به شريعت، تاآنجا كه كسى اعرف و اعلم از او نباشد، تضمين كنند».
شيخ الرئيس در بيان فوق به دو مرحله نظر دارد: يكى مرحله حضور معصوم و ديگرى مرحله غيبت. در دوره حضور معصوم، او از جانب پيامبر منصوب است و مردم بايدرهبرى او را بپذيرند و اطاعت او را پيشه خود سازند.
در دوره غيبت، افراد سابقه دار و خبير و بصير، وظيفه دارند كه با اجماع واتفاق، اصلح افراد را به لحاظ علم و سياست و درايت و اخلاق به مردم معرفى كنند، تا مردم از راه بيعت يا انتخابات -كه امروز معمول است- رهبرى و زعامت او را بپذيرند و از او اطاعت كنند و مخالفانش را سرجاى خود بنشانند. چه آنهاكافر و معصيت كارند و خونشان مباح است (7) .