9. تربيت در عصر ظهور
بشر در چندين قرن اخير، براى آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سياسى و هر چه امكانات علمى و تكنيكى در اختيار داشته، به استخدام در آورده است تا شايد بتواند آسايش اين جهانى انسان را بدو باز گرداند. حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشى در خود نمى يابد. جهان را تنگ و تاريك و سرد مى بيند و در آن احساس حقارت و پوچى مى كند و اين حالت به اعتقاد منتقدان درون اين نظام (انسان محورى و انسان مدارى)، جز به نابودى انسان نمى انجامد. اما در مدينه فاضله اسلامى، تنها سخن از آسايش تن و وفور ثروت و رفاه مادى نيست; بلكه در تصوير مهندسان اين مدينه فاضله، انسان موجودى است داراى ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است. مدينه فاضله و بهشت زمينى موعود، تحقق نمى يابد; مگر آن كه بارقه اى از آسمان در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسان ها و توجه به اخلاق و فضايل معنوى - كه از اساسى ترين برنامه هاى ظهور است - در همين راستا معنا مى يابد. مدينه فاضله در عين اين كه شهر عدالت است، شهر رفاه، امنيت، تربيت، سجايا و فضايل انسانى نيز هست. در آن محيط، انسان هاى صالح تربيت مى يابند تا جامعه اى آرمانى و صالح بنا نهند. انسان ها علاوه بر دستيابى به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى نيز بهره مند خواهند شد و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اكمال اخلاق و فضيلت هاى انسانى نيز راه خواهند يافت. كينه هاى اخلاقى از قلب ها ريشه كن مى گردد. دروغ، تزوير و نامردمى، در روابط اجتماعى، جاى خود را به يك رويى و يك رنگى مى بخشد. در واقع، در چنين بسترى رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا پيدا مى كند و حقيقت خويش را باز مى يابد. جز با اين نگرش همه جانبه به انسان و در كنار هم چيدن اجزاى حقيقى او نمى توان به تعبير رؤياى هميشگى انسان در تاسيس مدينه فاضله انسانى دست يافت. (41) به هر حال ويژگى هاى آن مدينه فاضله، بيش از آن است كه در يك مقال بگنجد; ولى به جهت پرهيز از اطاله كلام، بيان ساير ويژگى هاى آن به وقت ديگرى موكول مى شود.1) تذكر: گرچه بعضى از آيات مربوط به امم گذشته مثل قوم موسى عليه السلام است ولى اهل فن مى دانند كه مورد مخصص نيست و آيه عام است و مربوط به امت اسلام نيز هست. 2) اعراف، آيه 128. 3) همان، آيه 137. 4) انبياء، آيه 21. 5) صف، آيه 8. 6) نساء، آيه 105. 7) قصص، آيه 5. 8) صافات، آيات 171- 173. 9) انفال، آيه 7. 10) نور، آيه 55. 11) مجادله، آيه 21. 12) توبه، آيه 33 و فتح، آيه 28. 13) نهج البلاغه، حكمت 209، صبحى صالح. 14) منتخب الاثر، فصل 2، باب 1، ح 4، ص 142. 15) همان، فصل 10، باب 2، ح 9، ص 491. 16) همان، ح 16. 17) سوره حديد، 25. 18) مائده، آيه 8. 19) انعام، آيه 152. 20) نحل، آيه 90. 21) مائده، آيه 8. 22) اسدالغابة، ج 4، ص 408. 23) مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح. 24) معجم الاحاديث الامام المهدى، جلد 1، ص 92. 25) بحارالانوار، ج 52، ص 362. 26) همان، ص 336. 27) همان، ص 328. 28) منتخب الاثر، ص 483. 29) بحارالانوار، ح 52، ص 391. 30) همان، ص 328. 31) همان، ص 390. 32) منتخب الاثر، ص 482. 33) بحارالانوار، ج 52، ص 338. 34) عقد الدرر، فصل 7، ص 211. 35) منتخب الاثر، ص 168. 36) معجم الاحاديث الامام المهدى، ج 1، ص 95. 37) بحارالانوار، ج 52، ص 321. 38) نور، آيه 55. 39) مجمع البيان، ذيل آيه شريفه. 40) تفسير برهان ذيل آيه 55; نور و كتاب الغيبة، ص 240. 41) مجله حوزه شماره 70 و 71، ص 7- 176، مقاله مهدويت و مدينه فاضله.