3. عدل در عصر ظهور - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. عدل در عصر ظهور

در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه ها مورد توجه و عنايت بوده است; از بعد عقيدتى و دينى گرفته تا بعد فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت بر مى آيد كه عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودى حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگى و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعى است; يعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و كمال روحى نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.

پيامبران الهى، در ماموريت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان ها بوده اند و مى خواستند مردم را طورى تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم مى فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط » . (17)

از اين آيه استفاده مى شود كه پيامبران مى خواستند، مردم را طورى تربيت كنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط » و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط » تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروى نظامى و انتظامى و قدرت هاى اجرايى، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است بين اين كه حاكمى خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسى ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه، از نظر كمالات و درك عقلانى به جايى برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششى نسبت به ظلم نباشد.

به هر حال در اسلام و تعاليم الهى، عدل از جايگاه رفيعى برخوردار است تا جايى كه همه انسان ها مامور شده اند در تمام زمينه هاى زندگى خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سياسى و نظامى، در گفتار و كردار و... عدالت را مراعات كنند:

«اعدلوا هو اقرب للتقوى; (18) عدالت ورزيد كه عدالت به تقوا نزديك تر است » .

و «اذا قلتم فاعدلوا; (19) وقتى سخن گفتيد به عدالت سخن گوييد» .

و «ان الله يامر بالعدل و الاحسان; (20) خداى متعال به عدل و احسان امر مى كند» .

و «و لا يجرمنكم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى; (21) ...» .

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:

«من لم يحمد عدلا و لم يذم جورا فقد بارز الله تعالى بالمحاربة; (22) هر كس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است » .

آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت » به قدرى زياد است كه از گنجايش اين نوشتار خارج است.

بنابراين كلمه عدل، واژه غريبى نيست; اما حقيقتى قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگى خود، همواره منتظر بوده كه روزى، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشرى حاكم گردد. انسان هاى بسيارى نيز با انديشه عدل و عدالت خواهى، به فكر تعبير اين رؤياى شيرين بشرى بر آمده و تلاش بسيار كرده اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بى ثمر مانده و عدالت در معناى حقيقى آن، همچنان در عالم رؤيا باقى مانده است. وه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياى شيرين و دلپذير! رؤيايى كه تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.

با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوى تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان ها به ياس و نااميدى تبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مى گردد، از شماره انتظار ما كاسته مى شود و اين همان چراغ اميدى است كه قرن ها در دل انسان ها، به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او كه نامش «عدل » است:

«السلام على العدل المشتهر» و «اللهم صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر» . (23)

دو چيز از شاخصه هاى اصلى حكومت او است:

1. حكومت واحد جهانى كه تنها او است كه چنين حكومتى را ايجاد مى كند.

2. عدل جهانى كه تنها در جامعه اى كه او تشكيل مى دهد و خود در راس آن قرار مى گيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مى شود. همان گونه كه حكومت او جهانى است، عدل او نيز گسترده و جهانى است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه هاى ديگر كومت حضرت مهدى (عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.

«يملا الله الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» .

رسول خدا در حديثى فرمود: «ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض...; (24)

مژده مى دهم شما را به مهدى كه او در امت من، به هنگام اختلاف و سختى ها بر انگيخته مى شود. پس زمين را پر از قسط و عدل مى سازد; همان طورى كه از جور و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از او راضى مى شوند و...» .

بنابراين در مدينه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجى عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مى آيد. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه، گسترده مى شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه هاى مردمان نفوذ مى كند و مامن و مسكن وجود آنان را سامان مى بخشد. (25)

در حكومت آن حضرت هيچ ويژگى به اندازه «عدل و قسط » ، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مى شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارك او در ذهن خطور مى كند، عدل او است.

4. علم در عصر ظهور

عصر ظهور، زمان گسترش و شكوفايى علم و دانايى است، و مدينه فاضله اسلامى، شهر علم و دانش است. با آمدن منجى عالم، همان گونه كه ظلم و بيداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى سپارد، و نابسامانى هاى اجتماعى به سامان مى گرايد; جهل و نادانى نيز جاى خود را به علم و دانايى مى دهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى شود. علوم و دانش هايى كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها مكنون مانده بود، ابراز مى گردد و مرز دانايى و يادگيرى تا سراپرده منازل و اعماق وجود تك تك انسان ها، گسترش مى يابد.

امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده است:

«العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرين حرفا فبثها فى الناس و ضم اليها الحرفين حتى يبثها سبعة و عشرين حرفا; (26)

علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهى براى مردم آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا كنون جز آن دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامى كه قائم ما قيام كند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مى سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مى كند تا 27 حرف كامل و منتشر گردد» .

اين حديث به روشنى، جهش فوق العاده علمى عصر انقلاب مهدى (عج) را مشخص مى سازد; يعنى، تحول و پيشرفتى به ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت به تمامى علوم و دانش هايى كه در عصر همه پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش مى آيد و درهاى تمامى رشته ها و شاخه هاى علوم مفيد و سازنده، به روى انسان ها گشوده مى شود و راهى را كه بشر طى هزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندك زمانى پيموده مى شود.

حضرت امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:

«اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم; (27)

هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مى گذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل مى كند» .

بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت حضرت مهدى (عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير كمال به حركت در مى آيد و انديشه ها شكوفا مى شوند. كوته بينى ها، تنگ نظرى ها و افكار پست و پليد - كه سرچشمه بسيارى از تضادها و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى است - ، برطرف مى گردد. مردمى بلند نظر، با افكارى باز و سينه هايى گشاده و همتى والا و بينشى وسيع، پرورش مى يابند، لذا هر 27 حرف علم پياده مى شود.

/ 157