نگاهى دوباره به انتظار - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهى دوباره به انتظار

مجيد حيدرى نيك




  • گفتم كه روى ماهت از ما چرا نهان است؟
    گفتم كه از كه پرسم جانا نشان كويت؟
    گفت نشان چه پرسى، آن كوى بى نشان است



  • گفت تو خود حجابى، ورنه رخم عيان است
    گفت نشان چه پرسى، آن كوى بى نشان است
    گفت نشان چه پرسى، آن كوى بى نشان است



راستى! انتظار چيست؟ چرا اين قدر به آن سفارش و پيرامونش گفت وگو شده است؟ تو پيام انتظار را نه تنها از لابلاى امواج بلند كلام مهربان رسول صلى الله عليه و آله و نسيم رساى سخنان بى همتاى على عليه السلام - كه پدران امت لقب گرفته اند (1) - مى شنوى، بلكه صداى هر يك از معصومين عليهم السلام ضمير هشيار تو را با ضرورت و اهميت آن آشنا مى كند .

زمانى مى توانيم معناى انتظار و حقيقت آن را درك كنيم كه بدانيم و لمس كنيم امام زمان (عج) را براى چه مى خواهيم قبل از اين كه معرفت به مهدى موعود پيدا كنيم، يك پيش فرض لازم و ضرورى است و آن اين است كه او را براى چه مى خواهيم و اصلا چه ضرورتى به وجود او مى باشد . در واقع تا نسبت به اين مساله تشنه نشويم، به حقايق آن دسترسى نخواهيم داشت . مادامى كه اين عطش انتظار و اين احساس نياز و به تعبير زيباى معصومين، عليهم السلام اضطرار و افتقار به حجت و امام عصر (عج) شكل نگيرد، به دنبال حضرتش نخواهيم رفت و د رانتظار ظهورش حركتى نخواهيم داشت كه:




  • آب كم جو، تشنگى آور به دست
    تا بجوشد آبت از بالا و پست



  • تا بجوشد آبت از بالا و پست
    تا بجوشد آبت از بالا و پست



از اين رو مناسب است نگاهى دوباره به مقوله انتظار داشته باشيم . ما در اين بازخوانى مرورى خواهيم داشت بر عناوين زير:

1- حقيقت انتظار

2- ضرورت انتظار

3- ابعاد انتظار

4- ريشه هاى انتظار

5- آداب انتظار

6- آثار انتظار

7- پايان انتظار

1- حقيقت انتظار

اگر مفاهيم صحيح واقعى واژه ها درك شود، اشتباهات و سوء تفاهماتى كه در شناخت مذهب و اهداف آن براى عده اى پيش آمده يا مى آيد، مرتفع و اهداف واقعى مكتب، روشن مى شود . از جمله مفاهيمى كه برداشت هاى مختلفى از آن شده، انتظار ظهور و فرج مهدى موعود (عج) است . به همين خاطر شايسته است با كمى تامل و درنگ، در اين زمينه، كنكاشى داشته باشيم . انتظار از نظر ريشه ى لغوى، (2) به معناى درنگ در امور، نگهبانى، چشم به راه بودن و نوعى اميد داشتن به آينده، تعبير شده است . آن چه با مراجعه به كتب لغوى معلوم مى شود، اين است كه انتظار يك حالت روانى به همراه درنگ و تامل است . اما از اين معنا مى توان دو نوع برداشت كرد . يكى اين كه، اين حالت روانى و چشم به راهى، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا بكشاند و منتظر، دست روى دست بگذارد، وضعيت فعلى را تحمل كند و به اميد آينده ى مطلوب، فقط انتظار بكشد .

برداشت ديگر، اين است كه اين چشم به راهى و انتظار باعث حركت، پويايى و اقدام و عامل عمل و آمادگى وسيع تر گردد . اينك سؤال اين است كه كدام يك از اين دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دينى است؟ با مراجعه به متون روايى، مشاهده مى شود كه معصومين عليهم السلام خيلى روشن و صريح با ارايه ى تصويرى مناسب از انتظار، روى برداشت اول، خط بطلان كشيده و براى اين كه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نكند، به قسمت مهم و اساسى مفهوم انتظار اشاره كرده اند كه انتظار، عمل است، آن هم افضل و بزرگ ترين اعمال (3) يا عبادت است، آن هم محبوب ترين عبادت و عمل . (4) اساسا اين يك قاعده ى عقلى و منطقى است; آن كس كه وضعيت موجود را نمى پذيرد و تحمل نمى كند، در انتظار گشايش است: من انتظر امرا تهيا له .

بنابراين، بعضى كه انتظار را خاموشى و گوشه گيرى و اعتزال و مذهب احتراز (5) معرفى كرده اند و بدين وسيله، آن را مورد هجوم قرار داده اند، به خطا رفته اند; چون حقيقت انتظار را درك نكرده اند و تيرى در تاريكى انداخته اند . كما اين كه آن ها كه انتظار را مذهب اعتراض (6) معرفى كرده اند، آن هم اعتراضى كه از سقيفه و از زبان على عليه السلام آغاز شد، به بى راهه رفته اند . در برابر اين نگاه، دو پرسش مطرح است . اول اين كه، دامنه ى اين اعتراض تا كجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادى، تا شكوفايى و تكامل و يا . . . . دوم اين كه، پى آمد اين اعتراض، چيست؟ چه بارى بر دوش منتظر مى گذارد و اين نفى با چه اثباتى همراه مى شود؟ در مورد پرسش اول بايد بگوييم كه آرمان هاى دينى از تكامل و شكوفايى استعداد آدمى، بالاتراست; چون زمانى كه انسان به تكامل هم برسد، باز مساله اين است كه مى خواهد در چه جهتى مصرف شود؟ رشد يا خسر؟ اين دو مساله ى اساسى بعد از تكامل و شكوفايى است . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده اند:

الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه . (7)

مردم معدن هستند مثل معدن طلا و نقره .

استفاده از معادن، سه مرحله دارد: اول، كشف; دوم، استخراج; سوم، شكل دادن . تا اين جا مرحله ى كمال و شكوفايى است، اما اين آهن شكل گرفته كه مثلا به شكل اتومبيل درمى آيد، جهت مى خواهد . پس مرحله ى چهارم، جهت يابى اين معدن، اين انسان است . جهت به سوى كيست؟ به سوى پايين تر از خود و رضايت به زندگى حيوانى و همين حيات دنيوى؟ (8) اين تنزل است . انسان با كم ترين مقايسه درمى يابد كه از حيوانات بالاتر است . در نتيجه، هدفى برتر مى يابد; حركت به سوى بالاتر از خودمان . اين تحرك است، رشد است . بالاتر از من كيست؟ لابد آفريننده ى انسان كه حاكم و خالق هستى است . (9) و امامت، هدايت گر اين حركت و سير صعودى است كه بعد از مقام رسالت، به اين مهم مى پردازد و اكنون علم اين حركت را بايد در دستان پرمهر مهدى موعود عليه السلام جست وجو كرد .

در مورد پرسش دوم هم بايد گفت منتظر مهدى، آماده است و براى سلطان و تسلط مهدى عليه السلام زمينه سازى مى كند، چنان چه در حديث آمده است: و يوطئون للمهدى سلطانه . (10)

اهميت اين آمادگى و زمينه سازى را در پيام صادقانه ى امام صادق عليه السلام مى توان جست وجو كرد كه در آن، به حداقل آمادگى، اشاره شده است:

ليعدن احدكم لخروج القائم و لو سهما فان الله اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه و يكون من اعوانه و انصاره . (11)

بايد هركدام از شما براى خروج قائم، آمادگى پيدا كند، اگر چه با تهيه كردن يك تير باشد; چون وقتى خداوند ببيند كسى به نيت يارى مهدى عليه السلام اسلحه تهيه كرده است، اميد است كه عمر او را دراز كند، تا ظهور او را درك كند و از ياوران مهدى عليه السلام باشد .

از طرفى مهم ترين لقب پيشواى منتظر، «قائم » است كه براى احترام هنگام شنيدن آن، قيام لازم است، ليكن حكمت اجتماعى اين احترام نيز ما را به معناى حقيقى انتظار رهنمون مى سازد و در واقع، انسان منتظر با اين حركت خود مى خواهد نشان دهد كه در حال آمادگى براى قيام و مبارزه و جهاد است . (12) بعضى به اشتباه فكر مى كنند كه همه ى كارها خود به خود و بدون زمينه سازى و آمادگى درست مى شود . در حالى كه هيچ گاه بناى عالم بر اين استوار نبوده كه كارها خود به خود درست شود و بدون هيچ رنجى و جهادى، مشكلات بشريت حل شود . جملات حكيمانه ى امام باقر عليه السلام در اين مورد، جالب توجه است:

. . . قلت لابى جعفر عليه السلام: انهم يقولون: ان المهدى لو قام، لاستقامت له الامور عفوا و لا يهريق محجة دم، فقال: كلا، و الذى نفسى بيده، لو استقامت لاحد عفوا لاستقامت لرسول الله صلى الله عليه و آله حين ادميت رباعيته و شبح فى وجهه كلا و الذى نفسى بيده حتى نمسح نحن و انتم العرق و العلق . ثم مسح بجبهته . (13)

. . . به خدمت امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم: مردم مى گويند چون مهدى قيام كند، كارها خود به خود درست مى شود و به اندازه ى يك حجامت، خون نمى ريزد . فرمود:

هرگز چنين نيست . به خداى جان آفرين سوگند! اگر قرار بود كار براى كسى، خود به خود درست شود، براى پيامبر صلى الله عليه و آله درست مى شد، هنگامى كه دندانش شكست و صورتش شكافت . هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود . به خداى جان آفرين سوگند! كار درست نخواهد شد تا اين كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم » . آن گاه به پيشانى خود دست كشيد .

اينك با توجه به معناى لغوى و روايات پيرامون انتظار و اقوال و انظار در اين زمينه، مى توان گفت كه انتظار نه احتراز است و گوشه نشينى و نه اعتراض و نفى طاغوت ها . در واقع، اين ها حالت روحى و روانى محض هستند، بلكه انتظار، عمل و اقدام است . پويايى و حركت است . به همين خاطر در لسان روايات، انتظار بهترين و محبوب ترين عمل معرفى شده است . (14) حقيقت انتظار بسيار بالاتر از اين محدوده هاست . انتظار جنبه ى اثباتى دارد; يعنى آمادگى و اقدام . منتظر فرزند محبوب و دلدار عزيز، اقدام مى نمايد و در خود و در محيط اطراف، نشان و اثر مى گذارد . منتظر مهدى و قائم آل محمد عليه السلام چگونه مى تواند آماده نشود و زمينه سازى نكند . در حالى كه به شمشير زدن در ركاب پيامبر صلى الله عليه و آله بر فرق دشمن (15) تشبيه شده، اساسا انتظار خشك و خالى، به عبارت ديگر اميد ذهنى به آن كه در جامعه تحقق يابد و آثارش آشكار شود، هيچ گاه بهترين عمل نخواهد بود و اين معانى، حاكى از حضور در صحنه و فعاليت هاى علمى و كار و كوشش و زمينه سازى عينى است نه نيت بدون عمل و اميد ذهنى بدون آثار عملى . پس انتظار به معنى آينده نگرى، دگرگونى است و اين دگرگونى به زمينه سازى، احتياج دارد .

/ 157