سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی
آيت الله جعفر سبحانى الحمدلله رب العالمين و الصلوة و السلام على خير خلقه و آله الطاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين الى يوم الدين و ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لوكره المشركون . از تاسيس چنين گروه و مؤسسه اى براى شناخت امام زمان (عج) بسيار خوشحال و مسرورم . خداوند به آن كسى كه اين انديشه را مطرح و اين جمع را دعوت و مقدمات كار را فراهم كرده، در دو جهان توفيق دهد . شما مى دانيد كه امروز هجوم بر مساله ى امام زمان (عج) بيش از هر زمانى است; چون انقلاب به نام ولايت فقيه انجام شده و ولايت فقيه هم شعبه اى از ولايت امام زمان (عج) است . پس دشمنان به فكر افتادند به جاى اين كه با ولايت فقيه مبارزه كنند و اين شاخه را بزنند، ريشه را بزنند . به هر حال، اگرچه اين هجوم ها ضرر دارد، ولى داراى فوايدى نيز خواهد بود; زيرا سبب مى شود ما در اصول عقايد خودمان بيشتر كار كنيم . يعنى همين طور كه در فقه بيشتر كار كرده ايم و تا حدى فقه را شسته و رفته مطرح مى كنيم، مى توانيم عقايد را هم به صورت شسته و رفته مطرح كنيم . در ميان پرانتز بد نيست اين تاريخچه ها را از ما بشنويد . ما مى ميريم و اين ها شنيده نمى شود . شيخ مهدى حكمى يكى از علماى پايين شهر قم بود . او پسرى داشت كه طلبه بود كه هم بحث آقاى بدلا بود . بالاخره از بيوت علم هم كسانى مصداق اين آيه مى شوند كه: يخرج الميت من الحى . او در سال 1322 شمسى كتابى به نام اسرار هزار ساله نوشت . اين كتاب در آن زمان خيلى صدا كرد و علماى تهران و شهرستان خواهان جواب دادن به آن شدند . چند نفر جواب نوشتند . در ميان آن ها، جواب امام مرغوب بود و آن را انتخاب كردند . بعد آن طرف، به امام پيغام داده بود . خود حضرت امام خمينى قدس سره به من فرمود، كه وى به من پيغام داد كه من به اين شبهات معتقد نبودم، ولى جوان ها اين ها را مطرح مى كردند . من هم ديدم كه شما [روحانيت] عكس العملى نشان نمى دهيد، اين ها را نوشتم و چاپ كردم تا شما حركتى كنيد و جواب اين ها را تهيه كنيد . [حالا اين عذر بوده يا نبوده، معلوم نيست]، همين سبب شد كه كشف الاسرار مقدارى از شبهات را حل كرد . يعنى اگر آن كتاب نبود، كشف اسرار نبود . بالاخره آفرينش شيطان، مايه ى تكامل ماست . دشمن، مايه ى تكامل است . اگر در شهر يك داروخانه باشد، پيشرفتى در آن نيست . اما اگر دو داروخانه باشد، رقابت هست . بالاخره اين كتاب ها سبب مى شود كه ما در مسايل عقيدتى بيشتر كار كنيم و فكر و مطالعه داشته باشيم . استادى داشتم به نام مرحوم آيت الله حاج محمد حسين خيابانى . ايشان به نقل از استادش، مرحوم شريعت اصفهانى (كه استاد مرحوم آقاى بروجردى هم بود) گفت: «ما بايد بكوشيم همان گونه كه اخبار فقه منقح شده است، اخبار عقايد را هم منقح كنيم، زيرا در ميان اين ها اسرائيليات، مسيحيات، مجوسيات و روايات غلات هست ». اين مساله يكى از آرزوهاى آن مرد بزرگ بود . بنابراين از اين كه آقايان در ميان عقايد، اين بخش مهم را به عهده گرفته اند، تشكر مى كنم . اين جلسه هم يك نوع تقديرى است از آقايان . برگرديم به مبانى كلامى مهدويت . ما همه را نمى گوييم . مقدارى را مى گوييم، بقيه هم براى فرصتى ديگر بماند . مبانى كلامى مهدويت گاهى مبانى نقلى و گاهى مبانى عقلى است . مبانى نقلى به دو قسم از روايات برمى گردد; يك قسم احاديثى است كه روى اثنى عشر تكيه مى كند . اهل سنت اين روايات را خيلى خوب نقل كرده اند . نمى گوييم بهتر از ما ولى خيلى خوب نقل كرده اند . مسلم نيشابورى در جلد پنجم صحيح خودش; باب الامارة اين روايات را به خوبى آورده است . البته بخارى هم آورده است . من اين روايات را در كتاب اضواء على عقايد الشيعة الامامية آورده ام . پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از وجود دوازده خليفه خبر مى دهد و تعبيراتش اين است: لا يزال الاسلام عزيزا (1) در جاى ديگر دارد: لا يزال هذا الدين عزيزا منيعا . (2) در جاى ديگر دارد: لا يزال الدين قائما (3) . در جاى ديگر مى گويد: لا يزال امر امتى صالح (4) ي لا يزال امر هذه الامة ظاهرا حتى يمضى فيهم اثنى عشر اميرا من قريش (5) حتى در جايى ديگر مى گويد: يليهم اثنى عشر خليفة كلهم من قريش و ان عددهم كعدد نقباء بنى اسرائيل . (6) دوازده خليفه، صفات و علايمى دارند . علايمشان اين است كه: لايزال الاسلام عزيزا، منيعا، قائما، صالحا . اين دوازده خليفه چه كسانى اند؟ ظاهر اين است كه دوازده خليفه بعد از پيغمبر بايد پشت سرهم بيايد . در «تاريخ الخلفا» اين ها نقل شده است .