6- تكامل عقول بشرى - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6- تكامل عقول بشرى

«اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم » (9)

«وقتى كه قائم ما قيام كند خدا دستش را بر سر بندگان مى گذارد تا عقل هايشان را جامع (و در بردارنده همه چيز) گرداند و افكار (و آرزوها) شان جامه كمال پوشد» .

با قيام قائم آل محمد صلى الله عليه و آله عقول بشرى به عنايت خاص خداوند، كامل گرديده و اين امر، زمينه پذيرش دين و عمل به قوانين آن را فراهم مى سازد. همان طورى كه ذكر كرديم، به نظر ما، هر چه علم و عقل بشرى تكامل پيدا كند، نياز بشر به دين، از يك طرف، و نيز پذيرش و تسليم او نسبت به قوانين و احكام دين، از طرف ديگر، بيش تر مى شود و ميان اين دو امر، ملازمه روشنى وجود دارد. هر چه جامعه، از حيث علم و عقل، در سطح بالاترى قرار گيرد، حضور قوانين سازنده و بسيار متعالى در آن، امكان بيش ترى خواهد داشت و هر چه جامعه از جهت دانايى و اداراك، در مرحله پايينى باشد، روشن است كه نمى توان همه قوانين حيات بخش دين را به آن عرضه كرد. همين مطلب، يكى از اسباب مهم تدريجى بودن بعثت انبياء سلف است از اين تعبير استفاده مى كنيم كه ظهور آن حضرت، زمينه ساز عنايت خاص و بزرگ خداوند به همه افراد بشر است و جامعه بشرى از نظر رشد عقلى و درك حقايق، به درجه بالايى خواهد رسيد كه نخيت با حكومت جهانى و عدالت گستر آن حضرت در همه ابعاد پيدا مى كند. يعنى، همين جهت كه بشريت صلاحيت و ظرفيت درك معارف والاى دينى را داشته باشد، از عنايات خاص خداوند است.

7- عموميت و گستردگى دين در زمان آن حضرت

«و لا تبقى فى الارض بقعة عبد فيها غير الله عزوجل الا عبد الله فيها و يكون الدين لله و لو كره المشركون » (10)

«قطعه زمينى در زمين كه غير خداى والا و شكوه مند در آن پرستش شده نيست مگر اينكه خدا در آن پرستش شود و دين براى خدا باشد هر چند براى مشركان ناخوشايند باشد» .

از امور بسيار مهم و قابل توجه، آن است كه با ظهور آن حضرت، دين اسلام، همه عالم را فرا خواهد گرفت و بر طبق برخى از روايات، با ظهور حضرت قائم عليه السلام، مكانى باقى نمى ماند، مگر آنكه در آن مكان، شهادت به توحيد و به رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله داده خواهد شد.

در رابطه با اين تعبير بايد نكاتى مورد توجه قرار گيرد.

نكته يكم:

آيا درزمان ظهور حضرت، اسلام، براى همه مردم اجبارى خواهد شد وهيچ انسانى نمى تواند داراى مذهب ديگرى باشد يا اينكه در آن زمان، از نظر گزينش دين، و اختيار مذهب، همه مردم آزاد هستند و هر كسى مى تواند به ميل و اختيار خود مذهبى را اختيار كند؟ دراين رابطه، روايات مختلفى وجود دارد كه لازم است در محل خود، به طور گسترده، از نظر سند و دلالت به آن ها پرداخته شود، لكن به صورت اجمال، از برخى روايات استفاده مى شود كه كسى كه در زمان آن حضرت اسلام نياورد، مجازات خواهد شد و در برخى ديگر از روايات آمده است:

«لم يبق اهل دين حتى يظهروا الاسلام و يعترفوا بالايمان.» ; (11)

«اهل هيچ دين و مذهبى بر مسلك و عقيده خود باقى نخواهند ماند، مگر اينكه اعتراف به ايمان كند و اسلام خود را اظهار سازند».

در همين زمينه، روايتى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در ذيل آيه شريف

«هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون » (12)

وارد شده است كه حضرت از مردم سؤال فرمودند:

اظهر ذلك بعد كلا والذى نفسى بيده! حتى لا يبقى قرية الا و نودى فيها بشهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله بكرة و عشيا (13)

حضرت خطاب به مردم فرمود: «آيا دراين زمان، خداوند، دين را براى همه مردم و جهانيان اظهار فرموده است؟» و خود ايشان پاسخ فرمود: «هرگز; قسم به آنكه جان من در دست او است (تحقق عينى اين آيه شريفه، در زمان قيام قائم ما است) تا هيچ قريه اى باقى نماند مگر آنكه شهادت بر توحيد، و نبوت صبح و شب، در آن سر داده شود» .

از اصل آيه شريفه استفاده مى شود كه مساله خاتميت پيامبر صلى الله عليه و آله با خاتميت وصايت گره خورده است، يعنى، با امامت ائمه معصوم عليهم السلام و درنهايت، با ظهور آخرين وصى، خاتميت پيامبر صلى الله عليه و آله به بروز نهايى خواهد رسيد. ازاين رو، بطلان اين نظر كه از سوى برخى از روشنفكران ابراز مى شود كه «خاتميت پيامبر، به اين معنا است كه بعد از وى، بشر، با عقل خود مى تواند راه خودرا طى كند و ديگر نيازى به غير ندارد» روشن مى شود. از اين آيه شريف، به خوبى استفاده مى شود كه خاتميت پيامبر به خاتميت وصى نياز دارد و اگر خاتم الاولياء نباشد، دين، به معناى كامل و نهايى خود نمى تواند بر همه مردم و عقول عرضه شود.از اين رو، در برخى از روايات از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيده است كه حضرت فرموده اند:

«مهدى اين امت از ما است و خداوند، در آخرالزمان دين را به دست او بر پا مى دارد همان طورى كه من در اول الزمان دين را بر پا داشتم » . (14)

با قطع نظر از اين نكته، از آيه شريف، به ضميمه رواياتى كه در ذيل آن وارد شده است، استفاده مى شود كه دين اسلام، با ظهور آن حضرت جهانى خواهد شد از طرف ديگر، طبق برخى از روايات، پيروان مذاهب مختلف، مانند يهوديت و مسيحيت، در زمان حكومت آن حضرت، جزيه پرداخت مى كنند. (15)

بنابراين بايد ديد جمع ميان اين دو دسته از روايات چگونه است؟

در اين زمينه، راه هاى متعددى براى جمع مى توانيم بيان كنيم:

/ 157