نقد و بررسى - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد و بررسى

يكم. با توجه به آنچه گذشت، روشن مى شود كه شيخ احمد، اصطلاحاتى را از فلسفه اشراق گرفته و بدون آن كه به عمق آنها پى ببرد، آنها را به عنوان مشخصه هاى اصلى آيين و مذهب خود قرار داده است. پيروان مكتب او نيز در توجيه اين كلمات، به تناقض گويى مبتلا شده اند. اين تهافت گويى در كلمات شيخ احمد و رمز و تاويل و باطن گرايى در آنان، باعث شد كه فرزندان او به نام هاى محمد و على - كه از عالمان و فرهيختگان بودند - به انكار روش پدر و بلكه گاهى استغفار بر او و گاهى به تكفير او مشغول شوند. (23)

دوم. تحليل اين بدن هورقليايى و اعتقاد به حيات امام زمان عليه السلام با بدن هورقليايى، در واقع به معناى انكار حيات مادى امام زمان عليه السلام روى اين زمين است; زيرا اگر مراد آن است كه حضرت مهدى عليه السلام در عالم مثال و برزخ - چه برزخ اول يا برزخ دوم - زندگى مى كند. آن چنان كه قبر را آنان از عالم هورقليا مى دانند - پس آن حضرت حيات با بدن عنصرى ندارد و حيات او مثل حيات مردگان، در عالم برزخ است و اين با احاديثى كه مى گويند: «لولا الحجة لساخت الارض باهلها» و يا حديث «لو لم يبق من عمر الدنيا...» ، هيچ سازگارى ندارد. و بلكه دليل عقلى مى گويد بايد غايت و هدف خداوند از آفرينش انسان زمينى هميشه روى زمين وجود داشته باشد. علاوه بر آن كه اعتقاد به اين گونه حيات براى امام زمان عليه السلام، مثل اعتقاد به حيات تمام مردگان در عالم برزخ است و اين عقيده، با عقيده به نفى حيات مادى هيچ منافاتى ندارد.

سوم. وقتى شيخ احمد، عالم هورقليا را حدوسط بين دنيا و ملكوت معرفى مى كند، معلوم مى شود كه هنوز ايشان معناى عالم ملكوت را - كه همان عالم مثال است - نفهميده و يا بين ملكوت و جبروت خلط نموده است. و بايد از آنان پرسيد: آيا بين عالم مادى و عالم مثال نيز برزخى وجود دارد؟ !

چهارم. اين سخن كه حضرت مهدى عليه السلام با بدن هورقليايى زندگى مى كند، صرفا يك ادعاى بدون دليل است و هيچ دليل عقلى يا نقلى بر آن اقامه نشده است.

پنجم. شيخ احمد وقتى به شرح زيارت جامعه كبيره پرداخته است، چون نتوانسته جمله «ارواحكم فى الارواح و اجسادكم فى الاجساد و...» را به درستى تحليل كند، دچار اين اشتباهات فاحش گرديده است.

ششم. شيخ احمد احسايى، چون به معناى لذت و الم - كه هر دو نوعى از ادراك هستند - توجه نكرده است و تنها لذت و الم را مادى پنداشته، خواسته است براى آخرت نيز عذاب و نعمت مادى فرض كند; از اين رو گرفتار بدن هورقليايى شده تا بتواند مشكل آخرت را حل كند. در حالى كه اولا لذت و الم عقلانى، فوق حسى است و ثانيا لذت و الم عقلانى اخروى را بايد با دليل عقلى و لذت، و الم حسى را با دليل نقلى اثبات نمود; نه با اين ادعاهاى واهى و بى دليل.

هفتم. شيخ احمد، بر اساس يك اصول نادرستى كه در فلسفه پى ريزى كرد (مثل اصالت وجود و ماهيت)، و نفهميدن برخى ديگر از اصول (مثل معناى تجرد، غيب مطلق، مضاف و شهادت مطلق و مضاف و كيفيت تكامل برزخى) يك بنيان فكرى را پى ريزى كرده است و چون قابل دفاع نيست، پيروان او هميشه با اين حربه كه سخنان او رمز و كنايه است، و مى خواهند خود را رهايى بخشند.

هشتم. در قرن سيزدهم، گزاف گويى و به كار بردن واژه هاى نامانوس و الفاظ مهمل، بسيار رايج بوده و حتى عوام مردم اينها را نشانه علم و دانش مى پنداشتند و بعيد نيست شيخ احمد و نيز سيد كاظم رشتى، به جهت خوشايند جاهلان و عوام، به اين واژه ها و كلمات روى آورده باشند.

نهم. نتيجه سخنان شيخ احمد، پيدايش مذاهب ضاله بابيت و بهائيت و سرانجام بى دينى به اسم آيين پاك به وسيله كسروى بود و اين ميدان عمل و نتايج اسفبار سخنان شيخيه، خود محك و ملاك خوبى بر ضعف و سستى اين سخنان است.

/ 157