امام خمينى (ره)، انقلاب و انتظار - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام خمينى (ره)، انقلاب و انتظار

پيروزى انقلاب اسلامى ايران، با رهبرى هوشيارانه و خردمندانه امام خمينى (ره)، نقطه عطفى در جهان اسلام به شمار مى آيد. درست، چهارده قرن پس از بعثت آخرين پيامبر الهى، مردى مبارز، آگاه، توان مند و اصلاح گر، رهبرى توده هاى مظلوم و رنج كشيده و بى پناه ايران را بر عهده گرفت و با الهام از سالار شهيدان و برداشت صحيح از انتظار، به مبارزه با حاكمان جور و فساد پرداخت.

قيام اصلاح طلبانه امام خمينى، تبلور و نماد انتظار مردم براى ظهور نجات دهنده مستضعفان و ستم پيشگان از دست دنيا مداران فاسد و ستمگر بود.

خانم تداسكاچ پل در مقاله خود، به اين امر مهم اشاره كرده، مى نويسد:

«... نقش امام خمينى، به عنوان يك كانون مركزى براى رهبرى انقلابى، پژواكى از انتظار مداوم مردمى براى ظهور دوباره امام دوازدهم را در خود داشت; امامى كه مدت ها قبل، از انظار پنهان گشته بود تا در زمانى كه يك اسلام كامل - عنوان مقطع نهايى سير تاريخ - پديد آيد، او بار ديگر به جهان مرئى باز گردد» . (29)

امام با تلفيق چندين مؤلفه مهم - به خصوص با تاكيد بر وظيفه انقلابى شيعيان در عصر غيبت - پيام آور تازه اى از انتظار ظهور امام عصر (عج) بود.

او در راس هرم تفكرات سياسى شيعه و در كانون مركزى مبارزه قرار گرفت و هدف اساسى خود را تشكيل حكومت اسلامى قرار داد.

سعيد ارجمند در مقاله «انقلاب اسلامى ايران در منظرى تطبيقى » مى نويسد: «... دكتر ين شيعى، اصول هزاره گرايى مهمى را در بر مى گيرد كه همان اعتقاد به ظهور امام دوازدهم مهدى موعود (عج) براى نجات جهان است. اين عقيده نسبت به آنچه كه براى بنيان گذارى امپراتورى صفوى در سال 1501 مطرح بوده تلائم و نزديكى بيشترى با هدف انقلابى [امام ] خمينى داشت » . (30)

امام خمينى با توجه به چند مؤلفه اساسى زير، رهبرى قيام اصلاح طلبانه را بر عهده گرفت:

1- ارائه نظريه «ولايت فقيه » و بايستگى حكومت براى فقيهان در زمان غيبت امام عصر (عج) : «همين ولايتى كه براى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و امام در تشكيل حكومت و اجرا و تصدى هست، براى فقيه هم هست » (31)

عده اى از بزرگان فقه - به خصوص امام خمينى - معتقدند: فقيه همه اختيارات امام را در زمان غيبت، در زمينه اجراى حاكميت قوانين الهى دارا است; مگر مواردى كه به دليل خاص، از مختصات امام شمرده شده است.

امام راحل (ره) فرموده است: «اعتقاد به ضرورت تشكيل حكومت و برقرارى دستگاه اجراء و اداره، جزئى از ولايت است; چنان كه مبارزه و كوشش براى آن هم از اعتقاد به ولايت، [ناشى] مى شود» . (32)

دكتر حشمت زاده، در كتاب خود تصريح مى كند كه امام - برخلاف نظر عده اى - ضرورت برقرارى حكومت اسلامى را به شكل كاملى تبيين فرموده است:

«على رغم آن كه بسيارى، عملا و نظرا بر اين باور بودند كه در عصر غيبت و قبل از ظهور امام زمان (عج)، حكومت اسلامى مقدور نيست; امام خمينى كانون توجه و تبليغ را بر ضرورت برقرارى حكومت اسلامى قرار داده بود; زيرا حكومت را منشا و ريشه اصلى صلاح و فساد جامعه مى دانستند...» . (33)

امام راحل (ره) در موارد زيادى، (چه در كتاب هاى «ولايت فقيه » و «البيع » و چه در سخنرانى ها و اعلاميه هاى خود)، برقرارى حكومت اسلامى را در زمان غيبت امام معصوم، ضرورت اوليه كشورهاى مسلمان و به مصلحت و خير آنان مى دانست: «از غيبت صغرى تاكنون - كه هزار و چند سال مى گذرد - ممكن است صدها هزار سال ديگر [بگذرد و ] مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشريف بياورد و در طول اين مدت مديد، [آيا] احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا نشود و هر كه هر كارى خواست بكند؟

[آيا] قوانينى كه پيامبر اسلام، در راه بيان و تبليغ و نشر و اجراى آن، 23 سال زحمت طاقت فرسا كشيد، فقط براى مدت محدودى بود؟ آيا خداوند اجراى احكامش را محدود كرد به دويست سال؟

و [آيا] پس از غيبت صغرى، اسلام ديگر همه چيزش را رها كرده است؟» (34)

2. نامشروع شمردن رژيم ها و نظام هاى سياسى موجود (به خصوص رژيم ظالم و مستبد پهلوى) و لزوم اجراى احكام اسلامى به دست مسلمانان;

پرفسور حامد الگار در اين زمينه مى نويسد:

«يكى از مهم ترين نقش هاى آيت الله خمينى [در سير اين مبارزات] كه حتما بايستى بدان توجه داشت، اين است كه ايشان مساله را اساسا و تماما، به شكل نامشروعيت ذاتى هر گونه اقتدار سياسى در زمان «غيبت » مطرح ساختند. ايشان طى يك سلسله سخنرانى ها و درس هايى تحت عنوان «حكومت اسلامى » ، مى گويند كه آيا غيبت امام بدين معنا است كه اجراى احكام شريعت را بايد تعطيل كرد؟ روشن است كه نه و براى اين كه احكام شريعت به اجرا در آيند، پس بايد كسانى باشند كه آن را اجرا كنند...» . (35)

امام راحل (ره) خود مى فرمود: «... ما چاره اى نداريم جز اين كه دستگاه هاى حكومتى فاسد و فساد كننده را از بين ببريم و هيئت هاى حاكمه خائن و فاسد و ظالم و جانى را سرنگون بكنيم. اين وظيفه اى است كه همه مسلمانان در يكايك كشورهاى اسلامى بايد انجام بدهند و انقلاب سياسى اسلامى را به پيروزى برسانند» . (36)

3. تبيين معنا و مفهوم صحيح و درست از انتظار (مبنى بر تلاش، اميد، قدرت يافتن و...) ; از نظر امام خمينى (ره)، انتظار زمانى مفهوم واقعى و اساسى خود را پيدا مى كند كه با اميد به قدرت يافتن اسلام معنا شود. ايشان مى فرمايد:«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور، ان شاءالله، تهيه شود» . (37)

از نظر ايشان انتظار فرج، زمانى معناى واقعى خود را مى يابد كه منتظر، در جهت منويات حضرت ولى عصر (عج) تلاش مى كند; ولو اين كه موفقيت واقعى در پياده شدن اين نظريات، به زمان ظهور امام معصوم برگردد» .

ايشان مى فرمايد: «البته اين پر كردن دنيا از عدالت، اگر مى توانستيم مى كرديم; اما چون نمى توانيم بكنيم، ايشان بايد بيايند» . (38)

4. آگاهى بخشيدن به مردم، در جهت ايجاد آمادگى و زمينه سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) ; حضرت امام (ره) فرموده اند:

«اميد است كه اين انقلاب، جرقه و بارقه اى الهى باشد كه انفجارى عظيم در توده هاى زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقية الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - منتهى شود» . (39)

«ما بايد در اين طور روزها، در اين طور ايام الله، توجه كنيم كه خودمان را مهيا كنيم از براى آمدن آن حضرت ... ما بايد خودمان را مهيا كنيم از براى اين كه اگر چنانچه موفق شديم - ان شاءالله - به زيارت ايشان، طورى باشد كه رو سفيد باشيم، پيش ايشان » . (40)

و در نهايت، سخن را با اين گفته «مارتين كرام » به پايان مى رسانيم كه: «طرفداران پرشور امام خمينى، او را نايب امام، يعنى، نماينده امام غايب مى دانند. چنين عنوانى، به اين معنا است كه پيروان امام خمينى، قدرت او را الهى و مشروع مى دانند. جاذبه امام خمينى و علما، بازتابى از ستايش ائمه است » . (41)

/ 157