«سوشيانت » در «يشت »ها (20) - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«سوشيانت » در «يشت »ها (20)

برخلاف گاثاها، سوشيانت در يشت ها تعريفى كاملا اختصاصى دارد كه شناخت موجزى از او به دست مى دهد:

1. در فروردين يشت (بند 128) فروشى (21) سه تن كه براساس متون متاخر زرتشتى سوشيانت دانسته شده اند، به نيكى ستوده شده است:

فروشى پاكدين «اوخشيت ارت » (22) را مى ستاييم.

فروشى پاكدين «اوخشيت نم » (23) را مى ستاييم.

فروشى پاكدين «استوت ارت » (24) را مى ستاييم.

(درباره زمان و ترتيب ظهور اين موعودها، در اين يشت و ساير قسمت هاى اوستا،هيچ گونه اشاره اى وجود ندارد. ليكن خواهيم ديد كه اين موضوع در كانون ادبيات رمزى و پيشگويانه زرتشتى گرى متاخر قرار دارد.)

2. در زامياديشت (بند 92)، سخن از ظهور سوشيانت از درياچه اى به نام «كيانسيه » (25) رفته است:

بدان هنگام كه «استوت ارت »، پيك مزدااهوره، پسرويسپ تئورويرى (26) از آب درياچه كيانسيه برآيد ...

3. سوشيانت داراى فركيانى (27) و لذا شايسته فرمانروايى است:

بدان هنگام كه «استوت ارت »، پيك مزدااهوره... برآيد، گرزى پيروزى بخش برآورد، [همان گرزى] كه فريدون دلير (28) هنگام كشتن «اژى دهاك » (29) داشت; [همان گرزى] كه افراسياب تورانى (30) هنگام كشتن «زين گاو» دروند (31) داشت; كه كى خسرو (32) هنگام كشتن افراسياب داشت; كه كى گشتاسپ آموزگار اشه براى سپاهش داشت.

او بدين [گرز]، دروج را ازين جا - از جهان اشه - بيرون خواهد راند (زامياديشت،بندهاى 92 و 93).

4. سوشيانت و يارانش، نيك نفسانى هستند كه سعادت مادى و معنوى را براى جهانيان به ارمغان خواهند آورد:

ياران «استوت ارت » پيروزمند به درآيند: آنان نيك انديش، نيك گفتار، نيك كردار ونيك دين اند و هرگز سخن دروغ بر زبان نياورند (زامياديشت، بند 95).

منش بد شكست يابد و منش نيك برآن چيره شود.

[سخن] دروغ گفته، شكست يابد و سخن راست گفته، برآن چيره شود.

خرداد و امرداد، (33) گرسنگى و تشنگى، هر دو، را شكست دهند.

اهريمن ناتوان بدكنش رو در گريز نهد (زامياديشت، بند 96).

به اين ترتيب و مجموعا، در «يشت ها» مفهوم سوشيانت با فرجام محتوم گيتى وهنگام غلبه نهايى نيكى بر بدى پيوندى آشكار يافته است; هر چند كه هنوز از هنگام ظهور او و چگونگى كنش هايش صحبتى در كار نيست.

به هرحال، چنان كه ديديم، در زامياديشت سخن از سه موعود رفته است. در اين يشت نكاتى وجود دارد كه نشان مى دهد مباحث مربوط به سوشيانت به راستى قدمتى وراى انتظار دارند. از جمله، بايد به توصيفى كه از «افراسياب » در آن و در كنار سوشيانت شده، توجه كرد; زيرا در يشت مذكور اين دشمن مشهور تورانى چندان بدسگال واهريمنى تصوير نشده، بلكه حتى او با كشتن «زين گاودروند»، همچون ديگر فره مندان ذكر شده، به واقع ناجى ايران زمين گشته است. اين امر مى رساند كه ترسيم چهره اى مخوف از افراسياب تحولى است كه بايستى حداكثر در آغاز زرتشتى گرى انجام شده باشد (34) و درست به همين خاطر است كه جنگ افزار پيروزى بخشى را كه سوشيانت با آن دروغ را سركوب مى كند، در كف او هم مى بينيم. همچنين بايد از سرنوشت «اژى دهاك »در زامياديشت ياد شود كه برخلاف آنچه بعدها رايج شد، اين جا توسط فريدون كشته شده است (35) (مى دانيم در اساطير ايرانى سخن از به زنجير كشيده شدن او در البرزكوه وسپس خروجش در پايان دنيا رفته است). بنابراين، مى توان باور داشت كه اين بند اززامياديشت از لحاظ مضمون بسيار قديمى است (36) و لاجرم باور به سوشيانت در آن نشان از جهان شناخت آرياييان اوليه اى دارد كه بارى، منتظر ظهور قهرمانى از نسل پهلوانان اساطيرى شان مى بوده اند تا بدى ها را از ميان بردارد.

موضوع قابل ذكر ديگر، اشاره اين يشت به از ميان رفتن گرسنگى و تشنگى، خودحكايت از دغدغه هاى مردمان اوليه اى دارد كه با پديده كشاورزى و آبيارى ناآشنا بوده وشايد به اندازه بدى هاى اخلاقى از غلبه آنها نگرانى داشته اند.

بنابراين، در يشت ها سوشيانت را در امتداد سلسله قهرمانان اساطيرى و حتى بقية السيف آنان مى بينيم; او در عين آن كه آرمان هاى زرتشتى چون غلبه بر منش بد واهريمن را به انجام مى رساند، نقطه اوج پهلوانان و حماسه آفرينان هم هست. اين همه باروح كلى يشت ها هماهنگى كاملى دارد; زيرا در اين سروده ها همواره كوشش قابل تشخيصى براى آشتى دادن باورهاى كهن آريايى با آموزه هاى زرتشت ديده مى شود. (37) به سخن ديگر، بندهاى ذكر شده از زامياديشت در واقع تلاقى باورهاى كهن آريايى راجع به سوشيانت پهلوان با دينمدارى پس از زرتشت را نشان مى دهد.

/ 157