تشخيص مدعيان مهدويت - امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تشخيص مدعيان مهدويت

تنها اصلى كه مى توان براى شناخت مدعيان دروغ گوى مهدويت، بدان اعتماد كرد، تاييد و امداد الهى است كه توسط مدعى راست گوى مهدويت نشان داده مى شود . وى نبوت خاتم و جنبش اوصياى پيامبر را كه پدرانش بودند، تصديق مى كند . اين كارى لازم براى مدعى نبوت و رسالت است . امداد و تاييد الهى، با ظهور عيسى بن مريم نشان داده مى شود كه قرآن، قصه ى وى را گفته است كه مردگان را زنده مى كرد و كور مادر زاد و مبتلايان به پيسى را شفا مى داد . (8)

اين اصل، راه را بر هر مدعى دروغينى مى بندد، خواه شخص به عمد دروغ گويد يا قربانى مكاشفه ى عرفانى پندارى شود، مانند آن چه براى «مهدى سودانى » پيش آمد كه پنداشت مهدى موعود (عج) است . وى خيال كرد پيامبر به او گفته كه مهدى موعود (عج) است . مهدى سودانى در يكى از نوشته هايش در تاريخ 16 شعبان 1299 هجرى مى گويد:

سيد وجود صلى الله عليه و آله به من خبر داد: من مهدى منتظرم . پيامبر چندين بار مرا بر كرسى اش نشاند و خلفاى چهارگانه [ ابوبكر، عمر، عثمان و امام على] و قطب ها [ى دراويش ] و خضر عليه السلام حضور داشتند، و مرا با ملايكه ى مقرب و اولياى زنده و مرده از فرزندان آدم تا زمانى كنون، نيز جنيان مؤمن، تاييد و يارى كرد .

در هنگام جنگ، سيد وجود صلى الله عليه و آله به عنوان امام و فرمانده ى سپاه حاضر مى شود; نيز خلفاى چهارگانه و قطب ها و خضر حاضرند . حضرتش، شمشير نصرت و پيروزى را به من داد و فرمود: با داشتن آن شمشير، كسى بر من پيروز نمى شود، گرچه گروه انس و جن باشند .

آن گاه سرور وجود فرمود . . . پرچمى از نور برافراشته مى شود و در جنگ، همراه من است . عزراييل پرچم دار است . از اين رو، يارانم ثابت قدم مى شوند و در دل دشمنانم، ترس افكنده مى شود و هر كه با من دشمنى كند، خداوند خوارش مى كند . پس هر كه به راستى سعادتمند باشد، مى پذيرد من مهدى منتظرم . اما خداوند در دل كسانى كه جاه طلب اند، نفاق مى افكند . پس به سبب حرص بر جاه طلبى، مرا تصديق نخواهند كرد . . . سيد وجود صلى الله عليه و آله به من دستور داد به منطقه ى «ماسه » در كوه قدير هجرت كنم و از آن جا به تمامى مكلفان، دستور كلى را بنويسم . ما هم به اميران و بزرگان دينى نوشتيم، اما بدبختان نپذيرفتند و درستكاران تصديق كردند . . . سيد وجود صلى الله عليه و آله سه بار به من خبر داد: آن كه در مهدويت تو شك كند، به خدا و رسول كافر شده است .

تمام آن چه درباره ى خلافتم و مهدويت به شما گفتم، در بيدارى و در حال صحت، سيد وجود صلى الله عليه و آله به من گفت، بى آن كه مانعى شرعى باشد . نه خوابى بود و نه ربايشى و نه مستى و نه ديوانگى . . . . (9)

وى در نامه ى ديگرى مى گويد:

اگر من نورى از جانب خدا نداشتم و رسول الله صلى الله عليه و آله تاييدم نكرده بود، توان كارى نداشتم و روا نبود برايتان سخنى بگويم . آن چه گفتم كه پيامبر فرمود، به دستور رسول الله بود . به من اخبارى گفت كه اوليا و علما از آن خبر ندارند . بايد بدانيد جز به دستور پيامبر يا فرشته ى الهام كه از طرف پيامبر اجازه دارد، كارى نمى كنم . ايشان به من خبر داد: امت به دست من هدايت خواهد شد، بى آن كه رنج هايى را كه پيامبر تحمل كرد، بر دوش كشم .

من از نور دل پيامبر آفريده شده ام . ايشان به من بشارت داد يارانم مانند اصحاب ايشانند و رتبه و درجه ى [ملت من و] عوام نزد خدا، مانند رتبه ى شيخ عبدالقادر گيلانى است . (10)

محتواى دو نامه نشان مى دهد: دليل راستى مهدى سودانى، مدعى مهدويت، فقط گفته ى خودش است و دليلى ديگر در تاييد وى يافت نمى شود; افزون بر اين كه پيروزى جنبش وى كه ادعا داشت با امداد الهى پشتيبانى مى شود، تحقق نيافت .

به تصور شيعه، مهدى، انسان مشخصى است كه فرزند [امام] حسن عسكرى است و در 255 (يا 256) هجرى زاده شده و از قرن سوم تا پانزدهم هجرى با مردم زندگى مى كند، تا هر وقت كه خدا بخواهد . پس بايد اين مطلب را با دليل ثابت كند; يعنى معجزه داشته باشد، چنان كه آصف بن برخيا; وزير سليمان معجزه نشان داد، در حالى كه پيامبر نبود . وى تخت ملكه ى سبا را در كم تر از چشم بر هم زدنى حاضر كرد . در آيات 38- 40 سوره ى نمل آمده است:

سليمان گفت: اى بزرگان! كدام يك از شما، تخت او را براى من مى آورد، پيش از آن كه به حال تسليم نزد من آيند؟

عفريتى از جن گفت: من آن را نزد تو مى آورم، پيش از آن كه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر توانا و امينم .

اما كسى كه دانشى از كتاب [آسمانى] داشت، گفت: پيش از آن كه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!

هنگامى كه سليمان، تخت را نزد خود ثابت و پابرجا ديد، گفت: اين از فضل پروردگار است تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را به جا مى آورم يا كفران مى كنم و هر كسى شكر كند، به نفع خود شكر مى كند و هر كس كفران كند [به زيان خويش نموده است; كه ] پروردگار من غنى و كريم است!» .

طريق ديگر اثبات امامت مهدى (عج) اين است كه راه هاى عادى را به كار گيرد كه نشان دهنده ى عمر بسيار وى و هويتش باشد . مثلا به اهالى لندن بگويد: در قرن دهم ميلادى، از كشورشان عبور كرده و نامه اى را به خط خود بر پوست آهو در فلان منطقه نهاده كه در آن زمان كتاب خانه ى شهر بوده است، اما بر اثر عوامل مختلف، كتاب خانه از بين رفته است . سپس به انگليسى ها بگويد: مى توانيد چند متر بكنيد تا بر كتاب خانه ى از بين رفته، دست يابيد كه در آن اسناد قابل قبولى است . مى توانيد فلان پرونده را باز كنيد و نامه ى مرا بيابيد و اين، نسخه ى دوم آن است .

همين كار را با روس ها و ايرانى ها و چينى ها و ديگران كه در زمان ظهورش زنده اند، مى تواند انجام دهد . مى بايست درخواست وى نشان دهنده ى درايت و آگاهى اش از حلقه هاى گم شده ى مهم براى هر كشورى باشد، تا اهالى را به فعاليت و كنكاش براى كشف حقيقت وا دارد . مى بايست از موضع و موقعيتى قوى و برتر، خواسته اش را مطرح كند، كمى پيش از آن كه در ظهور دولتش موفق شود، تا ادعا و درخواستش، به عنوان رييس دولتى باشد كه داعيه دارد و توانمند است و تحرك مى آفريند و شگفتى هاى بسيار دارد . اگر سال 1455 هجرى، 2034 ميلادى ظهور كند و ادعا نمايد محمد بن حسن عسكرى است و عمرش 1200 سال است، در حالى كه سى ساله به نظر مى رسد، مسلما سياستمداران آن زمان خواهند پنداشت ديوانه است يا خرفت شده است، اما وقتى ادعا و درخواستش را بشنوند و ببينند وى هزينه ى كنكاش و پى آمدهاى جنجال برانگيز را مى پردازد و دانشمندان هر كشور، نتايج را ارزيابى خواهند كرد، هر كه موافق ادعاى وى است، با او همراه خواهد شد و ديگران به آزمايش و كنكاش دست خواهند زد .

/ 157