سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی
از علماى معاصر و غير معاصر او، به خاطر عقايد باطله، چيزى جز تكفير و تفسيق و نكوهش و ذم او نقل نشده است كه به اسامى بعضى از آن ها اشاره مى كنيم: 1- سيد محمد مجاهد; نويسنده ى مناهل (متوفى 1242 ه .) 2- سيد مهدى طباطبايى; فرزند نويسنده ى كتاب رياض (متوفى 1260 ه .) 3- شيخ محمد حسين; نويسنده ى فصول (متوفى 1261 ه .) 4- سيد ابراهيم قزوينى; مؤلف ضوابط (متوفى 1262 ه .) 5- شهيد سوم شيخ محمد تقى قزوينى (متوفى 1264 ه .) 6- شيخ شريف العلماء (متوفى 1265 ه .) 7- شيخ محمد حسن مؤلف جواهر (متوفى 1266 ه .) 8- ملا آقا دربندى; مؤلف كتب خزائن الاصول و خزائن الاحكام (متوفى 1285 ه .) 9- ميرزا محمد باقر خوانسارى; نويسنده ى روضات الجنات (متوفى 1313 ه .)
4- تحصيلات شيخ
شيخ بعضى علوم و بعضى از معارف را تحصيل نمود بى آن كه براى او شفاى قلبى حاصل شود و توشه اى معنوى برگيرد . خود مى گويد: «در 25 سالگى در خواب ديدم كه كتابى در مقابل من باز شد و اين قول خداوند: «الذى خلق فسوى و الذى قدر فهدى » (2) را چنين تفسير مى كرد: الذى خلق; يعنى اصل شى را كه هيولا باشد، خلق كرد . فسوى; يعنى صورت نوعيه ى آن . قدر; اسباب آن . فهدى; يعنى از اين نوع به خير و شر هدايت كرد . بر اثر اين خواب، انقلابى عجيب در من ايجاد شد كه مرا از ادامه ى تحصيل علوم كه ظاهرى و غيرواقعى است، بازداشت » . بنابراين ادعا، اين مطلب برايش از اين علوم و معارف كه آن ها را صرفا ظاهرى مى داند، بهتر است! زيرا گويى منادى غيبى، او را مورد خطاب قرار داده است، چيزى شبيه به وحى يا اشراق و الهام . در ادامه مى گويد: «پس از عزلتى چند، و در نفس خود، امور ديگرى را احساس كردم » . مريدان او ادعا كرده اند كه شيخ، علمش را از عالم اعلى گرفته است برخلاف ديگران كه با همه ى سعى و كوشش وافر خود از آن عاجز هستند، براى او در علوم مختلف، 300 تاليف ذكر كرده اند و تنها يك هزارم فضايل او مطرح شده است . در هر فن و علمى از تمام متخصصان بالاتر است . گفته شده ايشان سفرهاى زيادى به بلاد مختلف داشته، خصوصا بلاد و شهرهايى كه داراى حوزه ى علميه بوده و علماى بزرگ در آن زندگى مى كردند . شركت در درس آن علما باعث شد كه علوم زيادى فراگرفته و از او يك عالم بزرگ و شخصيتى مقدس و متقى بسازد . منتها اين ادعا را امورى تكذيب و از اهميت آن مى كاهد كه اينك آن ها را بر مى شماريم: 1- بنابر آن چه كه از ايشان نقل شده است يا به او نسبت داده اند، او نه براى آموختن، بلكه صرفا براى آزمايش علما در دروس شركت مى كرد . 2- بنابر تصريح خود يا نقلى كه از او شده است، با ديدن آن خواب، حقايق علوم را دريافت و به او الهام گشت . 3- ادعاى اين كه علم او لدنى بود . گويند: بعضى از علوم مانند فلسفه و تصوف و بعضى علوم غريبه را در سفرهايش آموخت و به دليل همين علوم يا به خاطر اعتماد بر بعضى از روايات كه معناى آن را نفهميده بود، دچار چنين سرانجامى شد . شيخ احمد احسائى در اوايل امر به تقوى، زهد و ورع توصيف شده است و لذا بعضى او را مدح كرده اند . ليك با بيان اعتقادات غلوآميز و ادعاهايش، انحراف او مشخص گشت . بدين سبب، علما به تكفير او حكم دادند .