امام شناسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
انتظار: به چه دليلى اينها مقدمه ساز است؟
حضرت مهدى (عج)، حكومت جهانى را مطرح مى كند: «ان صاحبكم ليركب السحاب و... يكون العلم فى زمنه جزئين فيضم اليه خمسا و عشرين جزئا و يبثها فى الناس سبعا و عشرين » .
«ما كان من سحاب ذلول فسخر لذى القرنين » .
«و اما السحاب الصعب فذخر لصاحبكم، قلت و ما السحاب الصعب قال الذى فيه صاعقة و رعد و برق » .
«الرجل فى زمن المهدى يرى من فى المشرق من فى المغرب » .
مجموع اينها دلالت دارد بر اين كه الان، جهان به طرف شكل حكومت حضرت پيش مى رود.
انتظار: شاخصه حكومت حضرت مهدى (عج) اين است كه معنوى است; ولى الآن جهان دارد به سوى ماديات مى رود. در اين جهان مادى و خلاف معنويت، چگونه امكان حكومت جهانى امام زمان عليه السلام وجود دارد؟
دو مساله بايد در نظر گرفته شود:
اولا انسان هر قدر در ظلمت فرو رود و غبار روى فطرتش بنشيند، باز هم فطرت انسانى اش باقى مى ماند. حتى در غرب اعتقادشان در گرايش به اسلام بيشتر مى شود; يعنى، وقتى يك نفر، مطلب روحى مطرح مى كند، همه دنبالش مى روند. ثانيا حضرت مهدى (عج) از همان مطالب مادى براى توحيد و نبوت و... دليل مى آورد; مثلا با استفاده از حقايق قرآن و معادلات رياضى (تعداد كلمات و معانى بعضى آيات)، راه هاى شكافتن كوه ها و... را ترسيم مى كند (لو انزلنا هذا القرآن...) . يا براى درمان فلان درد مى فرمايد فلان كار را انجام دهيد.
مشكل ماديات و گرايش به آنها، بيشتر در غرب مطرح است كه حضرت مسيح عليه السلام در آن جا ظهور مى كند (در هشت ماه اول حركت حضرت) . غرب در اين مرحله تكان مى خورد و در حالت غضب مى خواهد از امام مهدى (عج) و مسلمين انتقام بگيرد، لذا حضرت مسيح نازل مى شود. و اين كه در «قدس » پشت سر حضرت نماز مى خواند، در آخر است; نه اين كه اول در «قدس » نازل شود و نماز بخواند.
حال شما تصور كنيد وقتى حضرت عيسى عليه السلام در ايتاليا، واتيكان و يا نيويورك ديده شود، چه تظاهرات ميليونى در غرب راه مى افتد. طبيعى است كه گرايش به طرف حضرت عيسى عليه السلام صورت بگيرد و اين حالت، اصلا جامعه غرب را از چاه ماديات بيرون مى آورد. ممكن است بعدا در سطح زمين اختلاف شود و بعضى از حكومت ها با حضرت درگير شوند; ولى گروه و حزب حضرت عيسى عليه السلام زياداند.
حضرت عيسى عليه السلام در مراحل بعدى حكومت جهانى، نقش مهمى دارد. تمام پيامبران فوت كرده اند; اما خداوند متعال براى اصلاح جامعه مسيحيت، حضرت عيسى عليه السلام را نگه داشته است.
مشكلى اصلى در حكومت جهانى، طرفداران حضرت عيسى عليه السلام هستند; يعنى، بعد از سه سال، حضرت عيسى از شان سياسى و تصميم گيرى منزوى شده و مردم تصميم مى گيرند با امام زمان عليه السلام بجنگند. در آن موقع حضرت عيسى عليه السلام مى آيد و پشت سر امام عليه السلام نماز مى خواند.
طبق يك حركت طبيعى، طرفداران عيسى عليه السلام در غرب مسلمان مى شوند و امام عليه السلام با جنگ كردن با بقيه مخالفان پيروز مى شود. حال افرادى كه از غرب مسلمان شده اند، وسيله تكوين جامعه و دولت مى شوند.
انتظار: آيا دين مسيحى ها عوض مى شود و مسلمان مى گردند يا اين كه به دين خود باقى مى مانند؟
وقتى حضرت عيسى در آخرين مرحله موضعش را مشخص مى كند و پشت سر امام نماز مى خواند، آنان مسلمان مى شوند.
برخى از دوستان مى گويند: الان در فرانسه، اگر دولت مانع نشود، يك موج اسلام گرايى به وجود مى آيد; ولى مى بينيم وقتى فلان دكتر مسلمان شد، چقدر اذيتش كردند.
انتظار: آيا يهوديت كه الآن اين قدرت را در جهان دارد، تا آن دوره از بين مى رود؟
الآن صهيونيست ها، خيلى مؤثرند، حتى آقاى كشورهاى غربى هستند. ولى وقتى كه حضرت عيسى عليه السلام مى آيد، يك موج جديد درست مى شود و يهودى ها كم مى شوند (در فلسطين شكست مى خورند) . فقط حكومت غربى ها مى ماند كه با امام زمان مخالف هستند.
انتظار: خداوند، حضرت عيسى عليه السلام را به عنوان يك ذخيره نگه داشته است; چون در صد زيادى از مردم دنيا مسيحى اند. آن حضرت مى آيد و حجتى بر مسيحيان مى شود. به نظر شما تكليف شرق آسيا چيست؟ مثلا چين يك ميليارد نفر جمعيت دارد كه مسيحى نيستند؟
صلح با مسيحيان امكان دارد; ولى غير اهل كتاب يا بايد اسلام را قبول كنند و يا با آنها بايد جنگ كرد; يعنى، با اهل كتاب مى توان با گرفتن جزيه يا بستن پيمان و... كنار آمد; اما با غير اهل كتاب خير.
انتظار: در جوامع امروزى، اين حرف آيا آثار منفى ندارد؟
درست است. براى مسيحيت مى توان گفت: حضرت عيسى با امام زمان عليه السلام هماهنگ مى شود تا در جهان اصلاح واقع شود. اما براى وثنى ها (هندوها، و بودايى ها)، بايد به گونه ديگرى صحبت كنيم; ولى حكم شرعى همين است.