امام شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام شناسی - نسخه متنی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطيب بغدادى در كتاب «شرف اصحاب الحديث » به نقل از ابوعلى جبانى مى نويسد:

«خداوند سه چيز را در انحصار اين امت قرار داده و ديگران پيش از آن محروم بوده اند، اسناد يا سند شناسى، علم انساب و نسب شناسى، علم ادبيات چون صرف و نحو و معانى ».

از اين رو، محدثان و كاتبان حديث رنجها بر خود هموار كرده و با تحمل مشقتها از شهرى به شهر ديگر مى رفتند تا با شنيدن احاديث از زبان خود دانشمندان و ناقلان حديث، اين مهم را به انجام رسانند. اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امام معصوم شيعه عليهم السلام با آن كه خود در اوج قله علمى قرار داشتند و هيچ گونه نيازى براى به كار بردن اين شيوه در حقشان نبود، باز خود را در اين دايره محدود، مى ديدند و گاه و بى گاه به خاطر عدم رعايت اين شيوه متهم به ارسال سند و يا عدم اسناد مى شدند.

روزى عباد بن كثير بصرى كه از زاهدان دروغين زمان امام صادق عليه السلام بود خدمت امام صادق عليه السلام رسيد در حالى كه لباس غير متعارف و به اصطلاح تزهدانه بر تن داشت. حضرت او را نصيحت كرده و گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «هر كس لباس شهرت وغير متعارف در دنيا بپوشد خداوند لباس ذلت و پستى در روز قيامت بر تن او خواهد كرد».

عباد بن كثير، گفته حضرت را مورد شك قرار داد و از روى اتهام به اين كلام نگريست. امام صادق عليه السلام فرمود:

«يا عباد تتهمني! حدثني آبائي عن رسول الله »; (10) اى عباد! آيا گفته من را بدون سند مى پندارى. اين روايت را از طريق پدرانم از پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم براى تو نقل كردم.

در روايت ديگرى آمده است: جابر به امام باقرعليه السلام عرض كرد: هرگاه كلامى برايم فرموديد سند آن را بازگو كنيد. حضرت درجواب فرمود: هرآنچه را من براى تو بگويم از طريق پدرانم از رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم و جبرئيل و در نهايت از خدا نقل مى كنم. (11)

از اين رو، پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام براى رفع اين اتهام و در نهايت، رساندن پيام معارف الهى به گوش تمامى مسلمانان از هر فرقه و طايفه، كلمات خود را در بسيارى از موارد از طريق پدران معصوم خود و يا ديگران نقل مى فرمودند.

البته اين بدان معنا نبود كه پيشوايان معصوم عليهم السلام با هرگونه ترفندى هرچند باطل در صدد نشر افكار خود باشند بلكه گاه براى به كار گرفتن شيوه اسناد افزون بر آن كه خود از پدرانشان شنيده و يا به ارث برده بودند از ديگران كه ائمه عليهم السلام از آنان شنيده بودند، اين گونه روايات را نقل مى كردند.

دليل چهارم. معرفى الگو: در پاره اى از موارد، پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام از افرادى نقل روايت كرده اند كه داراى موقعيت ويژه اى در ميان مردم بوده اند. افرادى چون ابوذر و سلمان كه زهد و پارساييشان زبانزد خاص و عام بود از چهره هايى بودند كه در اين زمينه مورد تكريم و تمجيد همگان قرار گرفته بودند.

گرچه اهل بيت عليهم السلام سرآمد واقعى ارزشهاى اسلامى بوده و هستند; اما با توجه به حساسيتى كه جمع زيادى از مردم بر اثر تبليغات مسموم و گمراه كننده، نسبت به آنان پيدا كرده بودند و حتى جمعى آنان را در حد عامه مردم و پايان تر از آن مى دانستند، چنين موقعيتى در بين توده مردم نداشتند.

در صدر اسلام آوازه زهد ابوذر و سلمان به يقين بيشتر از زهد و پارسايى اهل بيت عليهم السلام طنين انداز شده بود. از اين رو، امامان اهل بيت عليهم السلام براى تبيين حقايق ارزشى انسانى و اسلامى و تبيين معارف اخلاقى به فعل يا قول اين گونه افراد وجيه المله اى استناد كرده و يا سلسله سند خود را از طريق آنان به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى رساندند.

بررسى رواياتى كه اهل بيت عليهم السلام از طريق افرادى چون ابوذر و سلمان نقل كرده اند اين حقيقت را به خوبى آشكار مى سازد. (12)

دليل پنجم. زدودن نقاب از چهره برخى از شخصيتهاى برجسته: چهره هاى تابناكى در طول تاريخ به خاطر حمايت از مكتب اهل بيت عليهم السلام مورد بى مهرى حزب مخالف قرار گرفته و شخصيت آنها يا تحريف شده و يا كمتر نام و نشانى در متون اهل سنت از آنان ديده مى شود. برخى از اين افراد به جرم نقل حتى يك روايت در فضيلت اهل بيت عليهم السلام به انواع و اقسام تهمتها متهم شده و نامشان از رديف اسامى راويان و عالمان حذف گشته است. مثلا «احمد بن ازهر بن منبع نيشابورى » كه بسيارى از دانشمندان رجالى او را ستوده اند از سوى «يحيى ين معين » رجالى بزرگ اهل سنت به خاطر نقل روايت «يا علي انت سيد في الدنيا و سيد في الاخرة » بايكوت گرديد و يحيى ين معين او را غالى، افراطى و كافر به ولايت فقيهان وعالمان زمان دانست.

در اين شرايط بود كه پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام، سعى در معرفى چنين شخصيتهايى داشته و نامشان را به طور مكرر در طريق روايات ذكر مى كردند.

شايد يكى از علل ذكر نام جابر بن عبدالله در طريق اسناد روايات به معصومين عليهم السلام زدودن نقاب ازچهره اين شخصيت عظيم و برجسته اسلامى بود و او در پرتو اين معرفى توانست بسيارى از حقايق اسلامى را براى دوستان ودشمنان مكتب خود بيان كند.

دليل ششم.مقايسه و نقد آراى سران مذاهب: در اواخر ايام تابعين واوايل ايام تابعان تابعين بر اثر اختلاف نظر فقيهان جامعه اسلامى، در مسائل نظرى پديده مذاهب به وجود آمد. اين اختلاف فتوا درمسايل نظرى كه به طور كلى به خاطر دور شدن از آرا و نظرات اهل بيت عليهم السلام وحديث زدگى به ويژه در عراق به وجود آمده بود مايه سردرگمى جمعى از مسلمانان گرديده بود.

از اين رو، پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام با طرح نظرها و آراى فقيهان نامى دوران معاصر خود، شاگردان مكتب خود را با سستى مبانى آنان آشنا مى كردند و گاه شيوه بحث و نقادى را از اين طريق به آنان مى آموختند. به عنوان نمونه مى توان گفت در كتب اربعه شيعه به نقل از حضرات معصومين عليهم السلام در حدود 95 مورد اسم «ابن ابى ليلى » (محمد بن عبد الرحمان بن ابى ليلى انصارى 74 148ق) و نقد آراى او ديده مى شود. (13)

همچنين در كتب اربعه شيعه در حدود 37 مورد اسم «ابن شبرمه » (عبد الله بن شبرمة بن طفيل 72 144 ق، قاضى و فقيه) و نقد آراى او توسط امامان معصوم شيعه عليهم السلام ديده مى شود. (14)

بنابراين نقل فتوا و روايت از سران مذاهب هرگز به معناى استفاده از آنها نيست و در اكثر موارد اين مطالب به نقل كشيده مى شود و هيچ گونه دلالتى بر استفاده علمى اهل بيت عليهم السلام از آنها ندارد. (15)

دليل هفتم. جدال احسن با مخالفان مذهب اهل بيت عليهم السلام: گاهى براى تسليم كردن طرف مقابل بايد به قياسى تمسك كرد كه صغرى يا كبراى آن مورد پذيرش او باشد. هرچند مورد قبول استدلال كننده نباشد; اين نوع قياس را جدل نامند.

اين شيوه از سوى اهل بيت عليهم السلام براى مجاب كردن مخالفان خود گاه و بى گاه به كار گرفته مى شد. در مجلس بحثى كه مامون براى علماى مذاهب و اديان تشكيل داده بود و حضرت رضا عليه السلام نماينده مسلمانان به شمار مى رفت; بين حضرت رضا عليه السلام و عالم مسيحى در باره الوهيت يا عبوديت عيسى عليه السلام اختلاف نظر شد. عالم مسيحى براى حضرت عيسى مقام الوهيت و فوق بشرى را ادعا مى كرد. حضرت رضا عليه السلام فرمود:

عيسى همه چيزش خوب بود جز يك چيز و آن اين كه بر خلاف ساير پيامبران به عبادت علاقه اى نداشت. عالم مسيحى گفت: اين سخن عجيب است، او از همه مردم عابدتر بود.

حضرت رضا عليه السلام با گرفتن اين اعتراف ازاين شخص، فرمود: عيسى چه كسى را عبادت مى كرد؟ آيا عبادت دليل عبوديت نيست؟ و آيا عبوديت دليل عدم الوهيت نيست؟

و به اين ترتيب حضرت رضا عليه السلام با استدلال به امرى كه مورد قبول طرف مقابل بود او را محكوم كرد. (16) پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام با استفاده از صنعت جدل بسيارى از مطالب حق و مقامات اهل بيت عليهم السلام را براى ديگر مذاهب اسلامى تبيين مى فرمودند.

اهل سنت عنوان صحابى را براى اثبات جلالت قدر و درستى افكار و كردار اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كافى دانسته و به اين دليل هر نوع لغزش از آنان را بر خطاى سهوى و يا اجتهاد حمل مى كنند.

پيشوايان شيعه عليهم السلام با استفاده از اين مطلب نادرست ولى مورد پذيرش عامه براى اقناع مخالفان و اثبات مذهب اهل بيت عليهم السلام برخى از اصول اساسى شيعه و معارف والاى اسلامى را از طريق صحابه و يا ديگر شخصيتهاى مورد قبول عامه نقل مى كردند.

گزافه نيست اگر گفته شود اكثر قريب به اتفاق راويانى كه اهل بيت عليهم السلام از طريق آنان نقل روايت و درايت كرده اند از شخصيتهاى مورد قبول عامه بوده اند.

شخصيتهايى چون عايشه، عبد الله بن عمر، ابو سعيد خدرى، مالك بن انس، ابن شهاب زهرى و... كه مورد پذيرش اهل سنت بوده و هستند واسطه در نقل بسيارى از اصول تشيع ومكتب اهل بيت عليهم السلام قرار گرفته اند.

امام باقر عليه السلام از طريق سالم بن عبدالله بن عمر از پدرش گوشه اى از ماجراى معراج رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را كه مايه اثبات امامت و ولايت اهل بيت عليهم السلام و فضيلت و برترى امير مؤمنان عليه السلام مى باشد براى ديگران نقل مى كند. (17)

در خاتمه شايان ذكر است: هر يك از امامان معصوم عليهم السلام از پدران معصوم خود روايات و يا دراياتى را نقل فرموده اند كه بايد گفت اين نيز يكى از راههاى كسب علوم اهل بيت عليهم السلام بوده است. (18)

/ 157