یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين همه عظمت در برابر قدرت نامتناهيت كوچك و نا چيز است، و...» چه هراس انگيز است آنچه از بزرگى و چيرگى و سلطه آسمانى تو را مى‏بينيم و چقدر اين بزرگى با مقايسه با سلطنت نا پيدا و غايب تو پست و حقير است.

شگفتا از اين همه نعمت در دنيا و چقدر اين نعمتهاى فراوان در برابر بخششها و احسانهاى آخرت نا چيز است و در جاى ديگر شكوه قدرت و عظمت خدا را چنين مى‏خوانيم: «... و كان من اقتدار جبروته... ان جعل من ماء البحر الزاخر المتراكم المتقاصف يبسا جامدا... قد ذل لامره... فسبحان من امسكها بعد موجان مياهها.» چهره‏يى از قدرت و عظمت پر شكوه خداى و ساخته‏هاى جالب و ظريف او را به تماشا مى‏نشينيم: كه او آب درياى ژرف بر هم انباشته، و خروش رعد آساى موج خشكى بى نمو را آفريد (دود، گاز) و از آن طبقات و اجزاء بهم پيوسته‏يى گونه‏گون، پديد آورد و از پى اين پيوستگى، هفت آسمان را بر شكافت و سر انجام آسمانها فرمان او را پذيرفتند و بر زنجيره اين نظام گردن نهادند و هر يك در جايگاهشان سر خدمت ايستادند، و زمين سخت و سنگين را بر دوش آب روان و سيال سبزگون و درياى لگام زده سوار و استوار كرد. تفصيل و توضيح ديگرى را در اين زمينه در خطبه اول مى‏خوانيم كه فرمود: «ثم انشأ سبحانه فتق الاجواه و شق الارجاء و سكائك الهواء.» و عظمت و حاكميت خدا در جاى ديگر چنين آمده است: «الحمد للّه الذى اظهر من آثار سلطانه و جلال كبريائه ما حير مقل العيون من عجائب قدرته.» در اين خطبه پر شور كه از روحى بلند و مواج برخاسته است امام- كه درود خدا بر او- پس از اشاره و توجه به عظمت راستين و خيره كننده الهى تفاوت بنيادى ماهيت عظمت خدا را با ساير عظمتهاى خيالى و موهوم به بهترين شكل نشان مى‏دهد زيرا قدرت ظاهرى فراعنه زمين كه گسترش مى‏يابد بهمان درجه دورى آنها از مردم نيز افزايش مى‏يابد و آنچه در نظر آنان نيست مردم و سعادت آنهاست و كار بجايى مى‏رسد كه مردم را به سوى صاحبان زور و زر راهى نيست و همان طور كه آنها در قلب مردم جايگاهى ندارند اينها هم در قاموس آنها كمترين ارزشى نخواهند داشت، و آن گاه در فطرتها اين ندا مى‏درخشد كه همان آفريدگار با عظمت و شكوهمند است كه

/ 332