یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بمصداق آيه كريمه وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ تركيب آيات به زبان عرب پيش از اسلام و مخصوصا تيره مضر از قريش است. و ما مى‏دانيم قرآن در عين بلاغت معنى و فصاحت لفظ از صناعت‏هائى چون سجع، موازنه، اطناب، ايجاز، كنايه و مانند آن برخوردار است.

بارى آثار مانده از عرب جاهلى درست باشد يا نه، و در اين آثار صناعت‏هاى لفظى ديده شود يا نه، آنچه مسلم است هنگامى كه قرآن نازل شد و عرب در مقابل فصاحت و بلاغت آن در ماند و به بلندى لفظ و معنى آن اقرار كرد، تركيب آيات، معيارى براى رسائى گفتار خطيبان و گويندگان عرب گرديد، چندان كه خلفاى اسلام و اديبان مسلمان نيز بحكم مؤانست و يا بر طريق صناعت كوشيدند تا كلمات و فقره‏هاى قرآن را در خطبه‏ها و نوشته‏هاى خود تضمين كنند، يا معنى آيات قرآن را در قالب الفاظى ديگر انشاء نمايند.

ناگفته نبايد گذاشت كه اين تأثير را در خطبه‏هاى بعض خلفاى صدر اسلام بروشنى در نمى‏يابيم. يكى از آن جهت كه شمار خطبه‏هائى كه از آنان بما رسيده چندان نيست و ديگر اين كه اين خطبه‏هاى اندك آن چنانكه سادگى و بساطت عصر را حكايت مى‏كند، توجه نداشتن گوينده را بآراستن كلام و استفاده از صنعت‏هاى لفظى نيز نشان مى‏دهد.

اما هنوز قرن چهارم هجرى به پايان نرسيده بود كه خطبه‏هاى عموما به تضمين آيات قرآن و تقليد از سبك اين گفتار آسمانى آراسته گشت. نمونه هر چه روشن‏تر از اين تأثير را در ادبيات عصر عباسى مخصوصا پس از تدوين علم بلاغت و معانى بيان و توجه خطيبان به استفاده از اين صنعت نيك مى‏بينيم. اگر بخواهيم نمونه‏هائى از اين خطبه‏ها بياوريم سخن طولانى خواهد شد، و سياقت نوشته از دست خواهد رفت. تنها يك نمونه را كه در يكى از شناخته‏ترين متن‏هاى مصنوعى فارسى آمده است متذكر ميشوم. نظامى عروضى مى‏نويسد: «اما در روزگار ما از خلفاء بنى عباس ابن المستظهر، المسترشد بالله امير المؤمنين طيب اللّه ترتبه و رفع فى الجنان رتبته...» چون به كرمانشاهان رسيد روز آدينه خطبه‏اى كرد... كه بعد از صحابه رضوان اللّه عليهم أجمعين كه تلامذه نقطه نبوت بودند و شارع كلمات جوامع الحكم، هيچكس فصلى بدين جزالت و فصاحت ندارد:

«فوضنا امورنا الى آل سلجوق فبرزوا علينا فطال عليهم الامد فقست قلوبهم و كثير منهم فاسقون». اين نمونه چنانكه مى‏بينيم مربوط به قرن پنجم و دوره بلوغ كامل ادبيات فارسى و عربى است و تقريبا دو قرن پيش از اين تاريخ خطيبان در گفتار خود نظير چنين صنعت را فراوان بكار برده‏اند اما اين نمونه را هر چند متأخر است فقط از آن جهت آورديم كه با ادبيات فارسى پيوند دارد و در يكى از متن‏هاى مصنوع اين زبان آمده است.

نويسندگان و گويندگان ايرانى كه پيش از تشرف بدين مبين اسلام و آشنائى با قرآن كريم و

/ 332