یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
امثال عرب برخوردار است بر گردانده شده در اين كتاب نيز چند فقره از سر حكمت آميز امير المؤمنين على عليه السلام آمده است.و گفتهاند زمانه در دل پادشاه نگرد تا خود او را چگونه بيند، بهر آنچه او را ميل باشد مايل گردد «اذا تغير السلطان تغير الزمان» و از خود بهر آنچه كنى راضى مشو تا مردمت دشمن نگيرند «من رضى عن نفسه كثر الساخطون عليه» اين عبارت در نهج البلاغه چنين است «و من رضى عن نفسه كثر الساخط عليه» اين فسانه از بهر آن گفتم تا دانى كه عدالت نگاه داشتن راهى باريك است كه جز بآلت عقل سلوك آن راه كرد. عقل است كه اندازه امور عرفى و شرعى در فوايد دين و دنيا مرعى دارد و اسارت نبوى كه «ما دخل الرفق شيء قط الازانه و ما دخل الخرق فى شيء قط الاشانه» بكار بندد.چنانكه مىبينيم مؤلف اين فقره را نيز به پيغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم نسبت داده است ولى در ناسخ التواريخ جزء كلمات امير المؤمنين على عليه السلام ثبت است. و نيز رجوع شود به غرر الحكم ص 2722. و نظارگيان قدر كه از اين يكديگر تهافت آن قوم مطالعه مىكردند و محصول فذلك ايشان مىديدند، مىگفتند كه حفرههاى بغى و طغيانست كه بمعاول اكتساب كنده آمد «من حفر بئرا لاخيه وقع فيه» خنك كسى كه مرغ انديشه او بيضه طمع و اگر خود زرين يا سيمين باشد ننهد و نقش سپيدى و زردى آن بيضه بر بياض ديده و سواد دل نزند و چون از پرده فريب روى بنمايد آستين استنكاف بر روى گيرد «يا بيضاء ابيضى و يا صفراء اصفرى و يا غبرا اغبرى» مصححان مرزبان نامه بقدر طاقت در تصحيح فقره اخير كوشيدهاند اما توجه نداشتهاند كه اين جمله از سخن على عليه السلام است «يا صفراء يا بيضاء غرى غيرى» كه هنگام گشودن بيت المال بصره پس از پايان جنگ جمل بر زبان راند.رشيد و طواط در كتاب حدائق السحر در بحث از صنعت اشتقاق اين فقره را چنين ضبط كرده است «از كلام على رضى اللّه عنه يا حمراء يا بيضاء احمرى و ابيضى و غرى غيرى».«بختيار نامه» كتابى است ادبى به نثرى مصنوع. آقاى دكتر ذبيح اللّه صفا مصحح كتاب احتمال مىدهد كه اين اثر نوشته شمس الدين محمد دقايقى مروزى عالم و خطيب قرن ششم و اوائل قرن