یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«امارت حاج»: منصب مهم ديگر كه آن نيز از مناصب بزرگ دولتى بوده و قبلا شخص خليفه يا جانشين وى از طرف او مىبايد عهدهدار آن باشد. امارت حاج يعنى فرماندهى حاجيان و زائران خانه خدا بوده است. امراى حاج مىبايد از اين سر سال تا سال ديگر در تمام شهرها و كشورهاى اسلامى به وضع حجاج و آمادگى آنها و امنيت راهها و رساندن حجاج به مكه و مدينه و بازگشت آنها را به مقاصد خود با ادارات تابعه در بغداد مركز خلافت و ساير شهرها و كشورها تحت مراقبت داشته باشد، آنهم مسافرت با وسائل آن روز و از صدها و هزاران فرسخ راههاى پر مخاطره و هول انگيز و اوضاع و شرايط نامساعد. اهميّت موضوع بيشتر از اين جا آشكار مىگردد كه بدانيم امير الحاج دانشمندى علوى و شيعى بوده و سر نوشت تمامى حجاج بيت الله به وى سپرده شده بود، و همگى با مذاهب مختلفى كه داشتند، يعنى حنفى، مالكى، شافعى، حنبلى، زيدى، اسماعيلى و شيعه اثنى عشرى و غيره مىبايد شرعا و قانونا تحت نظارت او اين فريضه بزرگ الهى را انجام دهند. چقدر كفايت و درايت لازم دارد تا دانشمندى شيعى و علوى كه مورد بى مهرى اكثريت مسلمانان وابسته خلفاى جور بودند، اين منصب عالى و مسئوليت بزرگ را چنان به عهده گيرد كه همه را راضى نگاه دارد، و اتفاق سوء يا بلوا و آشوبى در نگيرد. چنانكه تاريخ چيزى از اين موضوع در زمان تصدى سيّد رضى و پدر و برادر و فرزندش را كه همگى «امير الحاج» بودند، ثبت نكرده است.«نظارت بر ديوان مظالم»: ديوان مظالم يعنى ادارهاى كه به شكايات مردم در ستم و ظلمهائى كه به آنها شده بود رسيدگى مىكرد، و در حقيقت حكم وزارت دادگسترى امروز را داشت، آنهم در قلمرو وسيع امپراتورى آن روز اسلام كه ايران بزرگ آن روز يك استان آن بوده است.نظارت بر ديوان مظالم، در خور شأن فقيهى بزرگ و مجتهدى جامع الشرائط و با هوش و مدبر و شايسته مىبود، كه بايد با علم و تدبير و تقواى خود به امور ستمديدگان رسيدگى نموده و داد مظلوم را از ظالم ستانده و حق را به صاحب حق بدهد و ستمگران را طبق قانون اسلام به كيفر برساند.با اين كه در آن موقع در هر شهرى قاضى شرع وجود داشته و در خود پايتخت سر آمد قضات يعنى «قاضى القضات» بوده است، مع الوصف كارهاى اين قضات و احكام صادره از جانب آنها گاهى به بن بست مىرسيد كه به دربار خلافت مرجوع مىشد، و بايد فقيهى عالى مقام به آن رسيدگى نمايد و همين معنى نيز نظارت بر ديوان مظالم بود. منصبى كه بسيار پر مسئوليت و كار هر كسى و حتى هر دانشمندى نبود. اين سمت مهم نيز سالها در اختيار سيّد رضى بود كه البته گاهى به واسطه بى اعتنايى سيّد رضى به شخص خليفه از وى سلب مىگرديد و به ديگرى داده