یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصطلاح جديد امروزه «بيماريابى» گويند.

2- 4- وسايلى كه يك چنين پزشك ماهر و با تجربه و دوره‏گرد به كار مى‏برد بيشتر بر دو گونه است يكى صفت مرهم دارد يعنى آسايش دهنده زخمها و تسكين دهنده دردها و ديگرى درست بر عكس آن سوزاننده ريشه‏هاى مسبب درد است بنا بر ضرب المثل معروف عرب كه «اخر الدواء الكى» (يعنى آخرين دارو داغ كردن است) و آن وقتى است كه درد آن قدر عميق، مزمن و ريشه‏دار است كه بايد ريشه آن را سوزاند و به اصطلاح آنرا ريشه كن كرد- وى آگاه‏ترين فردى است كه مى‏داند در كجا و چه وقت داروهاى نوع اول و مرهم‏ها را به كار برد و چه وقت داروهاى نوع دوم را كه ظاهرا بر خلاف طبيعت است و قبول آن‏ها مشكل است. و نياز به ريشه كنى دارد كه ريشه آن مدتهاى زياد در جسم و جان صاحبان آنها رشد كرده و مسلما كندن هر ريشه‏اى چون به جان شخص وابسته است بسيار مشكل‏تر از انواع درمانهاى ديگر خواهد بود- اما اين طبيب بصير مى‏داند چه بكند و چه روشى را در پيش گيرد-.

3- 4- دو خصوصيت براى اين درمانها استعمال كرده يكى آن است كه به نور حكمت روشن‏كننده است و ديگر آنكه با آتش زنه‏هاى علوم و معارف درخشان مجهز است يعنى هم از علم بهره دارد و هم از حكمت و هم از فن و هم از بينش- هم گرم كننده است و هم روشنگر، يعنى طبيب هم بايد از علوم و فنون متداول بشرى بهره كافى داشته باشد و هم از عرفان و حكمت و بينش انسانى كه مكان و زمان استعمال وسايل مزبور را بدرستى مى‏داند و حكمتهاى نهفته درون آنها را مى‏شناسد. مخصوصا اگر توجه به نوع بيماريهايى كه درمان مى‏كند بشود.

4- 4- نتيجه درمان در صورتى كه بيمار به درمان تجويز شده معتقد نباشد يا آنرا به كار نبندد مسلما منفى خواهد بود هر چند طبيب بصير و ماهر و توانا باشد- زيرا بيمار دانسته و فهميده به بخت خويش پا مى‏زند و در بيمارى خود بيشتر فرو مى‏رود مخصوصا اگر بيمارى او بيمارى دل باشد- يك چنين مردم را به چهارپايانى كه دائما در حال غفلت فقط به چراى خود مشغولند و يا به سنگهاى سخت تشبيه كرده كه در گروه اول غفلت و بى خبرى آنان را از تأثير درمان دور داشته و در گروه دوم سخت دلى و به اصطلاح دلسنگى آنها را آگاهانه و از روى عمد از تأثير دارو دور داشته است و اگر بخواهيم اصطلاح قرآن را بكار بريم دلهاى آنها حتى از سنگ هم سختتر است زيرا، از سنگ گاهى چشمه‏اى مى‏جوشد يا تحت تأثير قرار مى‏گيرد و متلاشى و منفجر مى‏شود اما دلهاى اينان آن قدر سخت است كه به هيچ وجه متأثر نمى‏شود و در جهل و كفر خويش همچنان پايدار مى‏مانند. (آيه 74 بقره)

/ 332