یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بى اساس و باز كردن موقعيت در جامعه براى نام و شهرت و برخوردارى از قدرتى كه بتواند بر آن تكيه نموده و موجوديت خود را اثبات نمايد. قسم دوم- از آرمانها و هدفها كه عاميان نا آگاه تحت تاثير آنها قرار مى‏گيرند، چيزهائى هستند كه قدرتمندان بر آنان تعيين و تحميل مى‏نمايند. اين عاميان نا آگاه با خود طبيعى‏هاى تفسير نشده همواره در مجراى عوامل قويتر زندگى خود را مى‏گذرانند و مى‏دانى براى آزمايش و جست و خيزهاى اقويا و وسيله‏اى براى سلطه گران مى‏باشند. اگر وضع زندگى جوامع بطورى بود كه عاميان ناآگاه و ناتوان مى‏توانستند زندگى مستقلى داشته و اختيار زندگى خود را دارا بوده باشند اگر چه در درجات پائين از حيات ولى مستند بخود آنان حركت مى‏كردند و آلت دست نمى‏شدند آن قدرها جاى تأسف نبود كه در ميان جوامعى آنانرا تعيين مى‏نمايند، از ديدگاه آلت و وسيله و ابزار بآنان بنگرند. و با اين همه ناتوان كشى ادعاى قهرمانى و بزرگى هم براه بيندازند. اين مردم الهمج الرعاع (باصطلاح امير المؤمنين عليه السلام) اگر مى‏دانستند كه اقوياء با چه نظرى به آنان مى‏نگرند و اگر اين مستضعفان مى‏دانستند كه مستكبران در باره آنان شب و روز چه فكر ميكنند و چه نقشه‏هائى مى‏كشند، مى‏توانستند بصورت قدرتى برآيند كه ريشه اقوياء و مستكبران را از تاريخ بر كنند، بشرط اين كه خود آنان پس از پيروزى عاشق قدرت و استكبار در جامعه نباشند، كه خود موجب توليد مستضعف و ناتوان ميباشد. جريان معمولى تاريخ همين را نشان مى‏دهد كه مثل مستضعفين و مستكبرين مثل تخم مرغ و مرغ بوده است، يا به اصطلاح بعضى از متفكرين: ضدى بوده است كه ضد خود را در درون خود پرورانده است. اين جمله كه «اكنون نوبت ما است» با نظر به جريان تنازع در بقاء جمله پر محتوا و بسيار ريشه‏دار است كه نمى‏توان آنرا شوخى تلقى نمود، اين تسلسل طبيعى در تاريخ طبيعى انسانها هرگز انقطاع نخواهد پذيرفت، مگر اين كه تاريخ انسانى شروع شود و مستضعف و بينوا از قاموس بشر حذف گردد و در كتابهاى تاريخ فقط براى مطالعه سرگذشت طبيعى بشر ثبت شود. بهر حال اين گروه سوم (الهمج الرعاع) تا آن زمان كه قدرت و سلطه گرى در جوامع بشرى وجود دارد، مطرح خواهد بود. در اين بيت صائب تبريزى دقت كنيد:




  • از مردم افتاده مدد جوى كه اين قوم
    با بى پر و بالى پر و بال دگرانند



  • با بى پر و بالى پر و بال دگرانند
    با بى پر و بالى پر و بال دگرانند



در صورتى كه اگر قدرتها در اشكال متنوعى كه دارند، از دست قدرت پرستان در آمده و با توزيع عادلانه در جوامع مورد بهره بردارى قرار بگيرد، هيچ انسانى بى بال و پر در ميان انسانها وجود نخواهد داشت تا بال و پرى براى پرواز قدرتمندان خودخواه باشند. مسئله‏اى كه در اين صورت مطرح خواهد گشت پروازهاى طولانى و نزديك و كوتاه و مرتفع خواهد بود كه اين تفاوت كمّى در جامعه‏اى كه كيفيت انسانى زير بناى «حيات معقول» آنان است، نه حقارتى ايجاد ميكند و نه محروميتى از حق و عدل. رابطه امير المؤمنين عليه السلام با اين سه گروه نيز كاملا مشخص است. اما

/ 332