یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«... جعل الله ما كان من شكواك حطا لسيئاتك فان المرض لا اجر فيه و لكنه يحط السيئات و يحتها حت الاوراق و انما الاجر فى القول باللسان و العمل بالايدى و الاقدام.» «يعنى خداوند بيمارى ترا برطرف شدن گناهانت قرار داده پس بيمارى را پاداشى نيست بلكه گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند ريختن برگها مىريزد و مزد و پاداش (حقيقى) در گفتار بزبان و كردار بدست و پاهاست.»- كه مىرساند شكايت از بيمارى صحيح نيست و شايد نفس وجود بيمارى يادآور انسان از وجود بيمارى و درد و رنج ديگران باشد و حسن تعاون و همدردى او را برانگيزاند ولى پاداش حقيقى در گفتن بزبان و عمل به آن است و توجه بخداوند كه هر كار او بر وفق حكمت و مصلحتى است كه كل حيات را در بر مىگيرد و در خواهش افراد محدود و محصور نيست.3- در حكمت شماره 257 در باره اثر كلام حكيمان فرموده است: «ان كلام الحكماء اذا كان صوابا كان دواء- و اذا كان خطاء كان داء» «يعنى سخن حكيمان (اهل دانش و بينش) اگر درست باشد دارو است و اگر نادرست باشد درد است يعنى معيار درستى و نادرستى سخن اهل دانش و بينش نيز موافقت يا عدم موافقت با حق است و الا هر سخن يا عمل كه از حكيم سر بزند دليل سودمند بودن آن نيست- زيرا حكما هم ممكن است دچار لغزش شوند و لغزش آنان يا سخن ناصواب آنان مسبب لغزش بسيارى از مردم است» كه گفتهاند: