یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فراوان و مهمى كه بر تو متوجه است، هيچ عذرى ندارى. همت جدى خود را از آنان دريغ مدار، با نشان دادن نيمرخ متكبرانه نخوت بر آنان مفروش و شئون زندگى اين مردم را كه چشمها از آنان بسرعت تجاوز مى‏نمايد و مورد تحقير چشمگران قرار مى‏گيرند، تفقد تحقق نما.

همواره اشخاصى مورد اطمينان را كه خدا براى آنان چنان جلوه كرده است كه دائما از او خشيت دارند و مردم فروتن هستند، به تنظيم كارهاى آنان منصوب نما تا شئون زندگى آنانرا بدون كم و كاست براى تو بازگو كنند سپس اى مالك، عمل تو در باره آن بينوايان چنان باشد كه در روز ديدار خداوندى بتوانى نتيجه عمل يا عذرت را به پيشگاه الهى عرضه نمائى، زيرا اين مردم به انصاف و عدالت نيازمندتر از ديگران هستند، و اداى حقوق همه مردم جامعه را چنان بجاى بياور كه عذرت در نزد خدا مسموع و قابل پذيرش باشد.) در جمله ديگر از همين فرمان در باره همين مردم كه متن جامعه را تشكيل مى‏دهند چنين دستور مى‏دهد: «و ليكن احب الامور اليك اوسطها فى الحق و اعمها فى العدل و اجمعها لرضى الرعيه فان سخط العامه يجحف برضى الخاصة و ان سخط الخاصة يغتفر مع رضى العامه» (مالكا محبوبترين امور براى تو معتدلترين آنها در رسيدن به حق و فرا گيرترين آنها در دادگرى و جامع‏ترين آنها به رضاى اين مردم باشد كه متن جامعه را تشكيل مى‏دهند، زيرا خشم و غضب اين مردم رضا و خشنودى خواص و چشمگيران را از بين مى‏برد، ولى خشم و غضب خواص و چشمگيران با خشنودى اين مردم بخشوده مى‏شود.) با امثال اين جملات رابطه امير المؤمنين عليه السلام با اين گروه سوم بخوبى روشن مى‏شود كه پرداختن به آن چه از نظر سياسى و چه از نظر اخلاق الهى در درجه اول از اهميت تلقى شده است. تقسيم پنجم- اين تقسيم كه در باره انسانهائى است كه وظائفى را بعنوان عبادت خدا انجام مى‏دهند، چنين است:

1- گروهى هستند كه خدا را از روى رغبت در نعمتهاى دنيوى و اخروى الهى عبادت ميكنند، اين گونه عبادت مخصوص تجار سوداگر است.

2- گروهى ديگر خدا را بجهت ترس عبادت ميكنند، اين عبادت هم كار بردگان ناتوان و بى اختيار است.

3- مردمى هستند كه خدا را بانگيزگى لزوم سپاسگزارى عبادت ميكنند، اينست عبادت آزادگان كه از سوداگرى و چيز ناتوانى رها و آزادند. «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عبادة التجار و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عباده العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار» در بعضى از روايات ديگر چنين آمده است كه امير المؤمنين عليه السلام فرموده است: «ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا فى جنتك بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك» (پروردگارا من ترا نه براى ترس از آتش عبادت ميكنم و نه از روى طمع براى بهشت تو، بلكه من ترا شايسته عبادت يافته و عبادتت‏

/ 332