یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خوبان همه دارند او تنها دارد. خودش جامع است، كلامش نيز جامع است.

چه: سخنش، در عين سادگى، شور انگيز و در عين روانى، گاهى در پيچيدگى تصنعات قرار مى‏گيرد، مشحون است از صنايع لفظى و معنوى. در حالتى كه دارد مرسل پيش مى‏رود، مسجع مى‏شود، جائى كه تأثير مى‏خواهد (تأثير بيشترى) به انواع تأكيد و تشبيه و استعاره و مجاز دست مى‏زند. تمثيل را ماهرانه بكار مى‏برد، از آيات گرفته تا اشعار و مثلهاى سائر.

اگر مثال مناسبى نيابد، از خود مى‏سازد تا مقصود را مجسم كند. هر كلمه‏اى را بجايش مى‏گذارد وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ. حسن مطلع و مقطع را زياد دارد، چه لازمه تفهيم و تفهم و سرعت تأثير و باقى ماندن اثر در مستمع است. زينت فواصل و زيبايى تقديم و تأخير را در نظر دارد. كلامش خالى از الفاظ ركيك، تعقيد، اشتقاقات شاد و نادر يا مخالف قياس زمان است، منفور الاستعمال ندارد، مجازهاى مستهجن، تشبيهات مستشبع در آن ديده نمى‏شود، عذوبت نطق و قدرت طبع و طلاقت لسان را كسى مانند على ندارد، آنهم در حد جامعيّت، لطف تركيب الفاظ را با حسن ادارى معنى در همه جا رعايت نموده است، گفتارش هم همه بديهه است، تحمل تهيه آنرا حتى براى يك سطر تاريخ نشان نمى‏دهد. همه مرتجل و خلق الساعه است، از لحاظ معنى حاوى مكارم اخلاق است و حاكى مصالح انام. چيزى نيست كه بشر را فايده بخشد و در آن نباشد و سخنانش از آن حكايت نكند. هم آيت وعيد است و هم مژده اميد. در عين اين كه كار و كوشش را مى‏ستايد، خلايق را از دام علايق گريز مى‏دهد. راهنماى زندگى، تزكيه نفس، تقويت روح، انسانيت مطلق است.

درس شجاعت، مناعت، فضيلت، كرم و تمام فضايل مى‏دهد. از جنگ سخن مى‏گويد، از اقتصاد، از سياست، از مديريت و از همه چيز، از قرار خاك، تا مدار افلاك، عجز الواصفون عن صفته.

دوست و دشمن، دانا و كانا، عابد و عاصى، دانى و قاصى، راستى به برترى او معترفند، سنجش على، با ساير خطبا مقايسه عذار سپيد ماه، با گيسوى شب سياه است.

آنچه ستوديم، همه از سخنانش پيداست، استشهاد از بيانات او براى آنچه گفتيم، ميدان وسيعى مى‏خواهد. چه اين همه كمال را، نمى‏توان با جمال نشان داد و جلوه صباح را با نور مصباح شناساند و براى آنكه سخن را دفعة كوتاه نكرده و نتيجه‏اى گرفته باشيم، سيرى كلى در محسنات خطب نموده، با ذكر شواهدى از آن، باشد كه اداى تكليف شده باشد هر چند ناقص.

/ 332