یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آغاز عبادت آگاهى از جان پاك است كه شعاعى از اشعه خداوندى است و پايان آن رسانيدن اين جان به جاذبه ربوبى. دوام اين آگاهى اساسىترين عامل كامل آدمى است، خواه در محراب عبادت باشد، خواه در ميدان جنگ با تبهكاران ضد انسان، چه در تفريح و خوشيهاى معقول باشد و چه در ناگواريها و تلاش براى نجات زندگى، خواه در خندهها و خواه در گريهها.آگاهى از جان پاك مغز عبادتست اين آگاهى چه بطور آگاهانه و چه بطور ناآگاه و ارتكازى در روان همه لحظات عمر آدمى را كه در جريان قانون معقول حيات سپرى مىشود، عبادت مىنمايد.بنا بر اين از ناچيزترين حركت علمى تا فوق دانشگاهها عبادت و جاهائى كه تكاپوى علمى در آنها صورت مىگيرد خود معبدى است. از ناچيزترين كارى كه براى آسايش مادى و معنوى انسانى صورت مىگيرد، تا معظمترين كارهاى عضلانى و فكرى عبادت و كارگاهى كه كار در آن بوجود ميايد، خود معبدى است. همچنين جايگاههائى كه براى رابطه مستقيم با خدا ساخته شده است، و مساجد ناميده ميشوند، همه اينها معابدى هستند كه كره خاكى ما را بصورت معبد كل يعنى رصد گاهى كه براى نظارت و انجذاب به بينهايت نصب شده است، در آوردهاند. يك دانش آموز ابتدائى همان مقدار كه بفهمد براى آگاهى از واقعيت در كلاس درس حاضر شده است، مانند آن محقق بزرگ كه مشغول خواندن كتاب هستى براى شناخت راه «حيات معقول» است، دو ركوع انجام مىدهد: ركوع يكم- خم شدن در حال نماز است. ركوع دوم- خم شدن بروى كتاب است.چه شبيه است خيره شدن يك دانش پژوه به دهان استاد كه چه خبرى از واقعيت براى او مىدهد، با خيره شدن يك نمازگزار راستين در نمازگاهش به عالم ملكوت. بنا بر اين، معناى عبادت خيلى والاتر از آن است كه عاميان گمان مىبرند و خيلى با معناتر از آنست متفكران سطح نگر و بيخبر از آب حيات جان آدمى مىپندارند. عنصر دوم- اشتباه در نتيجه عبادتست. واقعا گروه زيادى از مردم معمولى و حتى آنانكه تا حدودى علم و فضلى تحصيل كردهاند، گمان ميكنند كه عبادتى كه مردم انجام مىدهند، منفعتش بخدا مىرسد و خدا هم مانند انسانها سود مىخواهد و اين سود پاداشى است كه مردم در برابر كار خدا در باره خلقت به او مىپردازند مسلم است كه اينان كلمه خدا را شنيدهاند و رابطه نامعقول اكثرين مردم را در گفتار و طرز تفكرات و اعمال با خدا، ملاك قرار داده، از عظمت و بى نيازى مطلق او اطلاعى ندارند. اينان نمىدانند كه آن موجودى كه نياز به سود دارد، قطعا ناقص است و نقص در هر شكل كه باشد با ذات خداوندى سازگار نيست، زيرا معناى كامل مطلق اينست كه هيچگونه نيازى نداشته باشد. حضرت سيد الشهداء عليه السلام در دعاى عرفه جملهاى دارد كه عرض ميكند: «خداوندا، تو بى نيازتر از آن هستى كه براى خودت سودى برسانى، چگونه من مىتوانم سودى براى تو برسانم ولى چه مىتوان گفت كه خداى ساخته مغزهاى بشرى مورد بحث بعضى از متفكران قرار مىگيرد و در باره چنين خداى موهوم به نفى و اثبات و