یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دكتر شوقى ضيف در كتاب خود «هنر و سبكهاى آن در نثر عربى» به اين مسئله اشاره كرده است و تحت تأثير همين روش سنتى حتى در مسائل ديگرى جز نهج البلاغه نيز، قرار گرفته است: وى روشى را كه از استاد خود احمد امين گرفته بود بر اين نقل راويان و مورخان كه نخستين اصول علم نحو را امام على عليه السلام به شاگردش ابو الاسود دؤلى آموخته تعميم داده است. ما در مجله «الرساله» در مقالهاى تحت عنوان «ذكرى ابى الاسود الدؤلى» به اين مطلب اشاره كردهايم.معاصران تا اين لحظه كه اين سطور را مىنويسم، همچنان در درياى شك پيرامون كتاب عظيم مردى نمونه، غوطهورند كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم لقب «در شهر علم» بدو داده است.خدا ميداند كه كار اين شك و ترديد در باره ميراث عربى و اسلامىمان چه فرجامى خواهد داشت. اين روش، كلنگى بود ويرانگر كه به بسيارى از كاخهاى استوار و بلند آسيب رسانيده تا آنجا كه گرامىترين ميراث مسلمانان يعنى حديث پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز از آن در امان نبوده است.اينان در بسيارى از احاديث شك كردهاند. پارهاى احاديث را با فكر محدود خود سنجيدهاند. عقول محدود اينان كجا و عقول الهى كه صديقانى چون پيامبر و عترتش و ياران مخلص او صلّى الله عليه وآله وسلّم بدان آراسته بودهاند كجا.در برابر اين شكاكان كه بى هيچ برهان يا هدف سالمى در صحت سند نهج البلاغه ترديد كردهاند، گروه ديگرى قرار دارند كه به اين كتاب بر خلاف گروه اول، به ديده انصاف و تعقل نگريستهاند. در آثار پارهاى محققان به نهج البلاغه بويژه از نظر نثر شيواى امام اشاره شده است مانند: سبط بن جوزى، محمد بن طلحه شافعى و عبد الحميد كاتب كه گفت: «من بلاغت را تنها از راه حفظ سخن اصلع آموختهام». جاحظ و خطيب خوارزمى و ابو الفتح آمدى نيز گزيدههاى بسيارى از سخنان نغز امام فراهم آوردهاند.ابن نباته مصرى نيز از اين گروه است. وى مىگفت: «صد فصل از مواعظ على بن ابى طالب را از حفظ دارم». ابن ابى الحديد معتزلى حنفى با شرحى كه بر نهج البلاغه نوشته و سخن امام را پس از كلام خدا و پيامبر او در مقام دوم قرار داده از همه پيشينيان برترى يافته است.از معاصران، شخصيتهاى برجسته ادب و شعر و نويسندگى و تحقيق، تحت تأثير نهج البلاغه قرار گرفتهاند از جمله: شيخ محمود شكرى آلالوسى، شيخ ناصيف اليازجى، محمد حسن نائل المرصفى، دكتر زكى مبارك، امين نخله، عباس محمود عقاد، محمد محيى الدين عبد الحميد و بسيارى ديگر از كسانى كه ساختن را بر ويران كردن ترجيح داده و انديشه خويش را از تقليد مروجان مذهب شك در ميراث جاويدان اسلامى رهايى بخشيدهاند.در اين بحث هرگز قصد ما اين نيست كه از منابع و مراجعى كه نسبت نهج البلاغه را به امام ثابت مىكنند سخن بگوييم. در اين بحث ذكر همين نكته كافى است كه بگوييم پارهاى از اين منابع