یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بود. او مجسمههائى از عود و عنبر ساخته بود كه چشمانشان از ياقوت قرمز بود كاسههاى بلور با تصويرهاى زيبا و بشقابهاى ميناكارى جزء اثاث منزل او بود. المستنصر باللّه 18 هزار تكه بلور كه بهاى هر يك 10 تا هزار دينار بود و 23 هزار مجسمه از عنبر داشت كه كوچكترين آن 12 من بود و 4 هزار فرش خسروانى زربفت تالارهاى او را مفروش مىساخت. در ايران نيز سلطان سنجر پسر ملكشاه سلجوقى 1030 رطل جواهر گوناگون داشت. عباسيان با اين همه تجملپرستى و توجه به ظواهر زندگى تازه نسبت به خلفاى فاطمى در درجات پائينترين محسوب مىشدند.جرجى زيدان سپس به شرح تجملات زندگى خلفاى فاطمى و اندلسى مىپردازد كه انسان را ديوانه مىكند. طنطاوى در تفسير معروفش مىنويسد خارويه پسر ابن طولون در ايوان خانهاش تالارى بنام بيت الذهب بود كه تمام سقف و ديوار آن را با لاجورد و طلا و نقشههاى زيبا و دقيقترين ريزهكارىها تزيين كرده بود و بر ديوارهاى آن تالار به اندازه يك برابر و نيم قد يك انسان بر روى چوبهائى صورت خود و همسرانش و آوازهخوانانى را كه براى او آواز مىخواندند به بهترين نقشهها و سرورانگيزترين ذوق و سليقهها نقاشى كرده بود و بر سر هر يك از آنان تاجى از طلاى خالص و ناب به تناسب شأن آنان قرار داده بود و شنلهاى جواهرنشان در بر آنان و در گوش آن طنيناندازهاى سنگينوزن محكمكارى شده كه در ديوارها ميخكوب شده بودند و اجسام آنها را با رنگهاى شگفتانگيز رنگآميزى كرده بود اين خانه از شگفتانگيزترين بناهاى جهان بود در برابر اين عمارت فوارههائى پر از جيوه بود و علت احداث آن اين بود كه وى از بىخوابى خود به پزشك شكايت كرد پزشك گفت بايد در جائى بخوابى كه تو را تكان بدهند او اين حرف را رد كرد و گفت نمىتوانم دست كسى را بر خودم احساس كنم. پزشك گفت فرمان مىدهى تا براى تو درياچهاى از جيوه بسازند. او دستور داد و با يك هزينه سنگين غير قابل حساب درياچهاى به مساحت 50 ذرع در 50 ذرع ساختند و آن را پر از جيوه كردند. در چهارگوشه درياچه ميلههايى از نقره خالص قرار دادند و در ميلهها ريسمانهائى از حرير محكم درون حلقه نصب كردند و تشكى از چرم تهيه كرده كه آن را از باد پر مىكردند سپس آن را روى درياچه مىانداختند و ريسمانهاى حرير را كه در حلقههاى نقره بود به ميلههاى نقرهاى مىبستند. وى بر روى اين تشك با تكان جيوه آهسته آهسته حركت ميكرد بطورى كه تا آن زمان هيچ پادشاهى چنان بسترى و اطاق خوابى براى خود تهيه نكرده بود. در شبهاى مهتابى همين كه نور ماه به اين جيوهها مىتابيد مثل آن بود كه درياچه پر از الماس درخشان شده بود و منظره سرورانگيزى بوجود مىآورد.