یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در خطبه دوّم، امير المؤمنين در همين زمينه بيان مشروحترى دارد: «و الناس فى انجذم فيها حبل الدين، و تزعزعت سوارى اليقين و اختلف النجر، و تشتت الامر، و ضاق المخرج و عمى المصدر، فالهدى خامل، و العمى مشامل، عصى الرحمن، و نصر الشيطان، و خذل الأيمان فانهارت دعائمه و تنكرت معالمه و درست سبله و عفت شركه، اطاعوا الشيطان فسلكوا مسالكه و وردوا مناهله بهم سارت اعلامه و قام لوائه، فى فتن داستهم باخفافها، و وطئتم باظلافها، و قامت على سنابكها فهم فيها تائهون حائرون جاهلون مفتونون فى خير دار و شرّ جيران، نومهم سهود و كحلهم دموع، بارض عالمها ملجم و جاهلها مكرم.» «در هنگام بعثت پيامبران، مردم دستخوش فتنههايى بودند كه در آن ريسمان دين گسسته بود و دستگيرههاى يقين و باور، سست شده بود و راهها دگرگونى و اختلاف پيدا كرده بود و كار به پراكندگى گرائيده و راه گريز از اين فتنه بر مردم تنگ شده بود و جايگاه بهره گيرى بر مردم مبهم و تاريك مانده بود، هدايت در آن روزگار فرو افكنده و كمرنگ بود، كورى و نابينائى همه گير بود، خداى رحمن، عصيان و سر پيچى مىشد اما شيطان مورد نصرت و يارى قرار مىگرفت و ايمان بى ياور و بى پشتوانه مىماند، پايههاى ايمان متزلزل و ويران بود نشانههاى ايمان گم بود، راههاى ايمان فراموش شده بود، مردم از شيطانها فرمان مىبردند و راه آنها را مىپيمودند به سر منزلى كه آنها هدايت مىكردند فرود مىآمدند و لواى شيطان بر پا مىگشت، مردم دستخوش فتنههايى بودند كه اين فتنهها مردم را در زير سم خود مانند حيوان وحشى و نا آرامى لگد مال و آنها را پايكوب مىكرد، فتنه مانند حيوان پيروزمندى كه طعمه خود را زير دست و پاى خود له كرده و گردن بر افراشته است از سر كوبى مردم، گردن بر مىافراشت مردم در فتنهها گم گشته بودند، در بهترين خانهها با بدترين همسايگان زندگى مىكردند، خواب آنان بد خوابى بود و سرمه چشمشان اشكها بود، در سر زمينى زندگى مىكردند كه عالمان لجام زده بودند، و جاهلها عزيز و گرامى مىزيستند».