یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مختل و در اندك زمانى از حركت باز مىايستد.خلافت به معنى جانشينى و قائم مقامى پيامبر و پيشوائى و رهبرى ايدئولوژيكى و زمامدارى سياسى و هدايت تكاملى امت در كل جريانات و حركتهاى جامعه وقتى بر محور آهنين امام چون رها به گردش در آيد و امامت بعنوان هسته مركزى خلافت و نگهدارنده و نظم دهنده و كنترل كننده گردش چرخهاى آن و بصورت عامل باز دارنده از حركتهاى انحرافى باشد خواه ناخواه همين نقش را امامت در رابطه با امت خواهد داشت و در بررسى نهائى سخن امام باين نتيجه خواهيم رسيد كه امام قطب امت و امامت مركزيت تشكيلات و كل جريانات و حركتهاى جامعه مىباشد.همانطورى كه محور سنگ متحرك هم تا هدايت گردش سنگ را عملا بعهده نگيرد حتى تركيب شكل ظاهريش كه تكوينا نشان دهنده نقش حساس آن مىباشد نمىتواند توليدى انجام دهد نقش مركزيت و رهبرى امامت نيز تنها در صحنه عدل آن گاه ظاهر مىگردد كه امام عملا مبدأ همه حركتهاى جامعه و جهت دهنده به كل جريانات امت و تنظيم كننده تشكيلات بوده و در آنچه در جامعه مىگذرد حضور عينى و نقش عملى داشته باشد.اين مركزيت و قطبيت عينى در جامعه همان هدايتى است كه قرآن هر كجا از ائمه حق سخن مىگويد آنرا بدنبال ائمه مىآورد: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا و وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا.هنگامى كه امام در چنين موقعيت (مركزيت و قطبيت) عينى در جامعه قرار گرفت و امت در مدار و جهت خط و حركت امام افتاد و حركت تكاملى جامعه در تمام شئون ايدئولوژيكى و فرهنگى و علمى و سياسى و اقتصادى و تربيتى و رفاهى و... به هدايت امام تنظيم و تداوم يافت امامت آن گونه كه نهج البلاغه بازگو مىكند به تحقيق عينى خواهد رسيد.2- امام در خطبه 119 صفحه 175 همان كتاب آنجا كه مردم را براى جهاد فرا مىخواند و در پاسخ بهانه گيريها كه مىگفتند امام بايد شخصا در جنگ با دشمنان شركت كند مىگويد: و لا ينبغي لى ان ادع الجند و المصر و بيت المال و جبايه الارض و القضاء بين المسلمين و النظر فى حقوق المطالبين ثم اخرج فى كتيبه اتبع اخرى اتقلقل تقلقل القدح فى الجفير الفارغ و انما انا قطب الرحا، تدور على و انا بمكانى فاذا فارقته