یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
عوامل مادى كشانده شدهاند پرده بر مىدارد و از مقام امامت جامعه نقش رهبرى را نسبت به صدور ذيل امت ايفا مىنمايد.و در فراز دوم كلام از بند مركزيت خلافت سخن به ميان مىآورد كه: «موقعيت كسى كه به تصدى خلافت قد علم نموده در ميان امت موقعيت و نقش نخ محكمى است كه مهرهها را گرد آورده و نظم بخشيده و بهم پيوسته است و هر گاه پاره شود مهرهها از هم جدا و هر كدام بسوئى مىرود كه ديگر امكان گردآورى آن نخواهد بود دست عرب و اسلام امروز اگر چه از نظر تعداد كمند ولى آنها در سايه نيروى اسلام بسيارند و بخاطر همبستگيشان عزيزند تو اى خليفه چون قطب و محور باش كه سنگ آسياب جامعه را بدور خويش بگردانى بگذار سربازان اسلام بدون آنكه احتياجى به شركت تو باشد جنگ را دنبال كنند زيرا اگر تو اين شهر (مدينه) را ترك گويى و از سرزمين اسلام دور شوى قبايل تازه مسلمان شده پيمان را مىشكنند و رابطهشان با شهر اسلام قطع مىگردد در اين صورت آنچه از خطرات و حوادث و مسائل پر اهميت كه پشت سرت مىگذارى از آنچه كه براى دفعش در پيش رو دارى بسى پر ارزشتر و مهمتر خواهد بود و بخاطر يك پيروزى كه بدون تو هم قابل بدست آوردن است خطرات سهمگين و غير قابل جبرانش را متوجه امت و اسلام خواهى نمود».4- امام در پايان همين خطبه صفحه 203 همان كتاب يك بار ديگر اهميت مركزيت را با طرح كردن خطر ضربه زدن دشمن به آن يادآور مىشود و خطاب به خليفه مىفرمايد: ان الاعاجم ان ينظروا اليك غدا يقولوا: هذا اصل العرب فاذا اقتطعتموه استرحتم فيكون ذلك اشد لكلبهم عليك و طمعهم فيك.مردم فارس (سران رژيم كسراها) فردا وقتى ترا در جبهه ديدند مىگويند ريشه و مركز قدرت و اجتماع مسلمين اين است هر گاه اين ريشه را بزنيم از باقيمانده آسوده خاطر خواهيم شد و اين عمل حرص و طمع آنها را بيشتر و به پيروزى اميدوارتر خواهد كرد.بزرگترين نيرويى كه دشمنان اسلام را از سلطه جويى و دل بستن به نيروى نظامى خود و هر گونه حملات و توطئهها نا اميد مىكرد، و عامل رعب در دل دشمن بوده همان قدرت مركزيت در جامعه اسلامى بر اساس سيستم امامت بوده كه امام در اين فراز ضربه به آنرا خطرى بزرگ تلقى مىكند و ضربه به مركزيت را عامل جرات و طمع و تقويت روحى دشمن براى يك بسيج همه جانبه