آموزش عقاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش عقاید - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عدل داده مي شود و به معناي «هر
چيزي را بجاي خود نهادن، يا هر کاري را به وجه
شايسته، انجام دادن»

بکار مي رود و به اين صورت ، تعريف
مي شود:«وضع کل شيء في موضعه» و طبق اين
تعريف، عدل مرادف با حکمت، و کار عادلانه، مساوي با کار حکيمانه
مي گردد. اما درباره اينکه چگونه «حق صاحب حق» و «جايگاه
شايسته هر چيزي» تعيين مي شود سخن
بسيار است که بخش مهمي از فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق را به خود، اختصاص
داده است و طبعا در اينجا نمي توانيم به تحقيق
پيرامون اينگونه مسائل بپردازيم.

آنچه لازم است در اينجا به آن، توجه شود اين
است که هر عاقلي درک مي کند که اگر کسي بدون هيچ
علتي لقمه ناني را از دست طفل يتيمي بربايد
يا خون انسان بي گناهي را بريزد ظلم کرده و مرتکب کار
فبيحي شده است، و برعک اگر لقمه نان ربوده شده را از دست
رباينده بگيرد و به طفل يتيم برگرداند و قاتل
جنايتکار را به کيفر برساند کار عادلانه و شايسته اي
انجام داده است. و اين قضاوت، متکي به امر و نهي الهي
نيست و حتي اگر کسي معتقد به وجود خدا هم نباشد چنين
قضاوتي را خواهد داشت.

اما اينکه راز اين قضاوت چيست و چه
نيروي درک کنندهع اي اين حسن و قبح را درک مي کند و
مانند اينها، مسائلي است که بايد در شاخه هاي مختلف
فلسفه، مورد بررسي قرا گيرد.

حاصل آنکه: براي عدل مي توان دو مفهوم خاص و
عام در نظر گرفت: يکي رعايت حقوق ديگران، و
ديگري انجام دادن کار حکيمانه که رعايت حقوق ديگران
هم از مصاديق آن مي باشد.

بنابراين، لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسانها
يا همه اشياء نيست، و مثلا معلم عادل کسي نيست که
همه شاگردان را، خواه کوشا باشند و خواه تنبل، بطور يکسان مورد تشويق
يا توبيخ قرار دهد، و قاضي عادل کسي نيست که مال
مورد نزاع را بطور مساوي بين طرفين دعوي تقسيم کند،
بلکه معلم عادل کسي است که هر کدام از شاگردان را باندازه استحقاقشان
ستايش يا نکوهش کند، و فاضي عادل کسي است که مال مورد
نزاع را به صاحبش بدهد.

همچنين مقتضاي 
حکمت و عدل الهي اين نيست که همه  مخلوقات را يکسان بيافريند و
مثلا به انسان هم شاخ و يال و بال و... بدهد بلکه اقتضاي حکمت
آفريدگار اينست که جهان را بگونه اي بيافريند که
بيشترين خير و کمال، برآن مترتب گردد و موجودات مختلف را که








/ 342