آموزش عقاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش عقاید - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تکامل جويش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب کند هم هدف
و هم راه رسيدن به آن را بشناسد و از فراز و نشيبها و پيچ و
خمها و لغزشگاههاي آن، آگاه باشد. پس مقتضاي حکمت الهي
اين است که ابزار و وسائل لازم براي تحصيل پنين
شناختهايي را در اختيار بشر قرار دهد. وگرنه همانند کسي
خواهد بود که مهماني را به مهمانسرايي دعوت کندولي محل
مهمانسرايش و راه رسيدن به آن را به او نشان ندهد! و
بديهي است چنين رفتاري خلاف حکمت و موجب نقض غرض است.

اين مقدمه هم روشن و بي نياز از
تفصيل و توضيح بيشتر است.

2. شناختهاي عادي و متعارف انسانها که از
همکاري حس و عقل، بدست مي آيد هر چند نقش مهمي را در
تامين نيازمنديهاي زندگي، ايفا مي کند
اما براي باز شناختن راه کمال و سعادت حقيقي در همه ابعاد
فردي و اجتماعي، و مادي و معنوي، و دنيوي و
اخروي، کافي نيست و اگر راه ديگري براي رفع
اين کمبودها وجود نداشته باشد هدف الهي از آفرينش انسان، تحقق
نخواهد يافت.

با توجه به مقدمات سه گانه، به اين نتيجه
مي رسيم که مقتضاي حکمت الهي اين است کهراه
ديگري وراء حس وعقل براي شانختن مسير تکامل همه جانبه، در
اختيار بشر، قرار دهد تا انسانها بتوانند مستقيما يا با وساطت
فرد يا افراد ديگري از آن، بهره مند شوند.(1) اين
برهان از موارد استنتاج قضيه عملي(بايد) از قضيه
نظري(هست) و از مصاديق اثبات ضرورت بالقياس براي معلول از
راه ضرورت علت، و نيز از موارد جريان براهين لمي در
الهيات است. وآن همان راه وحي است که در اختيار
انبياء عليهم  السلام قرار
داده شده و ايشان بطور مستقيم، و ديگران بوسله ايشان، از
آن بهرهمند مي شوند و آنچه را براي رسيدن به سعادت و کمال
نهايي، لازم است فرا مي گيرند.

در  ميان
مقدمات الهي اين برهان، ممکن است مقدمه اخير، مورد تشکيک
واقع شود، از اين روي به توضيح بيشتري
پيرامون آن مي پردازيم تا نارسايي دانش بشري
براي تشخيص مسير تکامل همه جانبه انسان، و نياز وي
به راه وحي کاملا روشن گردد.

1) اين
برهان از موارد استنتاج قضيه عملي(بايد) از قضيه
نظري(هست) و از مصاديق اثبات ضرورت بالقياس براي معلول از
راه ضرورت علت، و نيز از موارد جريان براهين لمي در
الهيات است.

/ 342