آموزش عقاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش عقاید - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بگو( اي پيامبر) دليلتان را
بياوريد.

و در موارد مشابهي با اين لحن مي
فرمايد که صاحبان اين عقايد نادرست، «علم» و اعتقاد مطابق با
واقع و مستند به برهان ندارند بلکه به «ظن» و گمان بي دليل و مخالف با
واقع، بسنده کرده اند. (1)


 ودر مورد
منکرين معاد هم مي فرمايد:

و قالوا ما هي الا حياتنا نموت
ونحيي و ما يهلکنا الا الدهر و ما لهم بذلک من علم ان هم الا
يظنون.
(2)


و(کافران) گفتند: جز اين زندگي دنيا
حياتي نيست که مي ميريم و زندگي
مي کنيم و جز روزگار، چيزي ما را نابود نمي کند (در
صورتي که) به اين مطلب، علمي ندارد و تنها گماني مي
برند. هم چنين در ايات ديگري بر اين نکته،
تاکيد شده که انکار معاد، تنها گمان بي دليل و نادرستي
است. (3)  البته ممکن است گمانهاي بي
دليل در صورتي که موافق هواي نفس باشد مورد قبول هوي
پرستان، واقع شود (4) و در اثر رفتارهاي متناسب با
آنها و ارتکاب گناهان تدريجا به صورت اعتقاد جزمي، جلوه کند(5) و حتي شخص بر چنين اعتقادي
پافشاري نمايد.(6)


 قرآن کريم،
خنان منکرين معاد را نقل کرده است که غالبا چيزي بيش از
استبعاد نيست و احيانا اشاره به شبهات ضعيفي دارد که منشا
استبعاد و شک در امکان معاد شده است.(7)  از اين رو، از
يک سو، پديده هاي مشابه معاد را يادآور مي شود تا
رفع استبعاد گردد، (8) و از
سوي ديگر به پاسخ شبهات، اشاره مي کند تا هيچ گونه شبهه
اي باقي نماند و امکان وقوعي معاد، کاملا تثبيت شود.
ولي به اين مقدار، اکتفاء نمي کند و علاوه بر حتمي بودن
اين وعده الهي و




1. مومنون/117، نساء/ 157انعام/ 100،119،148، کهف/5،
حج/3،8،71، عنکبوت/8، روم/29، لقمان/20، غافر/42،زخرف/20،نجم/28.2. جاثيه،24.3. قصص/39، کهف/36، ص/27،جاثيه/32، انشقاق/14.4. القيام/5.5.
روم/10، مطفين/

10-14.6. نحل/38.7. هود/7، اسرا/51، صافات/16،53،
دخان/

34-36، احقاف/18، ق/3، واقعه/

47-48،مطففين/

12-13 ،
نازعات/

10-11.8. اموري که مثل يکديگرند در همان جهان
مماثلت، حکم واحدي خواهند داشت؛ خواه حکم به امکان باشد و يا حکم به
عدم امکان «حکم الامثال في ما يجوز و مالا يجوز واحد».

/ 342