آموزش عقاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش عقاید - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شخص بکار مي رود.

اراده بمعناي اول(=محبت) هر چند در مورد انسان، از
قبيل اعراض و کيفيات نفساني است اما عقل مي تواند
با تجريد جهات نقص، مفهوم عامي را بدست بياورد که قابل اطلاق بر
موجودات جوهري و حتي بر خداي متعال باشد چنانکه در مورد علم
نيز همين کار انجام ميدهد و از اينروي مي
توان «حب» را که قابل اطلاق بر محبت الهي نسبت به ذات خودش هم مي باشد
يکي از صفات ذاتيه بشمار آورد. پس اگر منظور از اراده
الهي، حب کمال باشد که در مرتبه اول به کمال نامتناهي الهي،
تعلق مي گيرد و در مراتب بعدي به کمالات ساير موجودات از
آن جهت که آثاري از کمال او هستند مي توان آن را از صفات ذاتيه،
قديم و واحد و عين ذات مقدس الهي دانست.

و اما اراده به معناي تصميم گرفتن بر انجام
کار، بدون شک از صفات فعليه مي باشد که به لحاظ تعلق به امر حادث،
مقيد به قيود زماني مي گردد چنانکه در استعمالات
قرآني ملاحظه مي شود مانند «انما امره اذا اراد شيئا ان
يقول له کن فيکون»
سوره يس، آيه 82

ولي بايد توجه داشت که اتصاف خداي متعال
به صفات فعليه، به اين معني نيست که
تغييري در ذات الهي حاصل شود يا عرضي در آن ،
پديد آيد بلکه بدين معني است که اضافه و نسبتي
بين ذات الهي و مخلوقاتش از ديدگاه خاص و در شرايط
معيني لحاظ مي شود و مفهوم اضافي ويژه اي به
عنوان يکي از صفات فعليه، انتزاع مي گردد.

در مورد اراده، اين رابطه در نظر گرفته مي شود
که هر مخلوقي از آن جهت که داراي کمال و خير و مصلحتي
بوده آفريده شده است پس وجود آن در زمان و مکان خاص و يا
کيفيت مخصوص، متعلق علم و محبت الهي قرار گرفته و به خواست خودش
آن را آفريده است نه اينکه کسي او را مجبور کرده باشد. ملاحظه
اين رابطه، موجب انتزاع مفهومي اضافي بنام «اراده» مي
گردد که از نظر تعلق به شيء محدود و مقيد، داراي حدود و
قيودي خواهد بود، و همين مفهوم اضافي است که متصف به حدوث
و کثرت مي شود زيرا اضافه، تابع طرفين است و حدوث و کثرت
يکي از طرفين، کافي است که اين اوصاف به اضافه هم
سرايت کند.




/ 342