مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن‏ها تا حد بسيارى پذيرفتنى است. با اين متون نمى‏توان هم چون متون علمى و استدلالى مواجه شد كه در اين صورت، پارادكس‏هاى حل ناشدنى فراوانى رخ مى‏نمايد. مؤمنان پاك‏نهاد در هنگام مناجات‏ها احوال گوناگونى را تجربه مى‏كنند، گاهى خوف بر آنان چيره مى‏گردد و گاهى رجا، گاهى شاكرند و گاهى شاكى، زمانى به طاعات مى‏نگرند و زمانى به معاصى، و بر حسب هر حال، به گونه‏اى سخن مى‏گويند كه بيش‏تر وصف‏الحال ايشان است.

3. اشكال عمده، متوجه محدود و محصور ديدن متون دينى در نوعى است كه در بند پيشين بيان شد. در تفسيرى ديگر از دين، متنِ وحى شده از جانب خداوند، مهم‏ترين متن دينى به شمار مى‏آيد. متنى كه از جانب خداوند انشا شده نه انسان. چنين متنى را نمى‏توان بر اساس احوال انسانىِ گوينده آن تفسير و تعبير كرد. از همين دست است بيان‏هايى كه از سوى پيامبران و امامان معصوم: در مقام ابلاغ معارف دينى شده است. زبان به كار رفته در دست كم بخشى از اين متون، زبانى است كه از حقايق جهان هستى خبر مى‏دهد.

4. در حوزه انديشه شيعه، همواره اين پرسش مطرح بوده است كه چرا انبيا و امامان معصوم: با آن‏كه بنابر اعتقاد شيعه، از هر گناه و آلودگى پاك و از آتش دوزخ درامانند، اين‏گونه در مناجات‏هاى خود مى‏گريند و از گناهان و تقصيرهاى خود سخن مى‏گويند و با سوز و گداز بى‏حدى، از خداوند بخشايش مى‏طلبند. مى‏توان با توجه به ديدگاه خاص اتو در تفسير اين گونه متون، پاسخ اين پرسش را اين گونه داد كه اين بيانات، تعبير احوال خاصى است كه بر اولياى خدا در مواجهه با عظمت، جلال، قهر و شكوه خداوند چيره گشته است و ربط و نسبتى با آن عقايد كلامى در حق ايشان ندارد. آدمى هرچند معصوم و بى‏گناه و در انجام وظايف دينى موفق و پرتلاش باشد، در شهود جلال الهى قدرى و قيمتى براى خود نمى‏بيند، فضايل خود را همه از جانب او مى‏داند، همه كارهاى نيك خود را از سوى خدا و به توفيق او مى‏بينند و در اين ميان، هيچ سهمى براى شخص او باقى نمى‏ماند جز اظهار عجز و تقصير و ضعف و ناتوانى.

آن پرسش و بسيارى از پاسخ‏هايى كه بدان داده شده، برآمده از غفلت از احوال ايمانى و اقتضائات بيانى آن است.

/ 291