مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دوم. تجربه خداوند به واسطه شيئى محسوس، كه نامتعارف اما مشاع و همگانى است. تجربه موسي عليه السلام نمونه خوبى براى اين قسم است:

و اما موسى گله پدر زن خود، تيرون را شبانى مى‏كرد... و فرشته خداوند در شلعه آتش، از ميان بوته‏اى بر وى ظاهر شد، و چون او نگريست، اينك آن بوته به آتش مشتعل است، اما سوخته نمى‏شود... خداوند از ميان بوته به وى ندا در داد و گفت: اى موسى! اى موسى!.

برآمدن شعله از آتش و در عين حال، نسوختن آن امرى مشاع بود؛ يعنى بسيارى از مردم حاضر در محل (على الاصول) مى‏توانستند آن‏چه را واقع مى‏شود، مشاهده كنند و خداوند را از طريق آن تجربه نمايند؛ اما اين پديده‏ها نامتعارف و نامعمولند؛ زيرا فقط موسي عليه السلام بوته‏اى مشتعل را كه نمى‏سوخت، ديده است.(2) سوم: تجربه خداوند به واسطه پديده‏اى شخصى، كه در قالب زبان حسى متعارف، قابل توصيف است. در برخى موارد رويداد تجربه شده، شخصى است و ديگران حتى اگر در كنار شخص باشند، نمى‏توانند در آن تجربه با وى مشاركت ورزند. رؤياها، كشف‏ها و مشاهده‏ها از اين قبيلند. در برخى موارد رويداد مشاهده شده را، هر چند كه شخصى و غيرعمومى باشد، مى‏توان آن را با زبان حسى بيان كرد. نمونه خوبى از اين قبيل تجارب، تمثل جبرئيل به صورت دحيه براى پيامبر و نيز تمثل فرشته (روح) براى حضرت مريم است كه قرآن كريم آن را گزارش كرده است:

مضمون روايت معروفِ منقول از امير مؤمنان كه «ما رأَيت شيئاً إِلّا و رأَيت اللّه قبله و بعده و معه؛ چيزى را نديدم مگر آن‏كه خدا را پيش از آن و همراه با آن و پس از آن مشاهده كردم.» مى‏تواند بنابر تفسيرى خاص، بيانگر اين نوع تجربه باشد. البته بايد اين نكته را متذكر شويم كه هنگام مواجهه با يك رويداد حسى، ممكن است براى انسان بصيرت يا حالى حاصل شود كه چندان جنبه معرفتى و شهودى نداشته باشد.

اين موارد، فعلاً از محل بحث بيرون است؛ مثل آن‏كه شخصى خاك باغش را زيرورو مى‏كند و در اين هنگام درمى‏يابد كه اگر ريشه‏هاى درختى را كه در آن نزديكى است، از خاك در نياورد، ريشه‏ها رفته رفته پيشروى مى‏كنند و سبزى‏هاى او را از بين مى‏برند. شخص مى‏تواند اين پديده را ببيند و از روى آن در مورد نحوه پيشروى گناه و تسلط آن بر انسان بصيرتى پيدا كند.

1. كتاب مقدس، سفر خروج، باب سوم، آيه‏هاى 1 - 4.

2. مايكل پترسون و ديگران، عقل و اعتقاد دينى، ص 39. در اين نمونه، بر مشتعل بودن بوته و نسوختن آن تكيه شده است نه بر تكلم خداوند با موسي عليه السلام . در هر حال، اين رويداد در صورتى در اين قسم مى‏گنجد كه حادثه در عالم ماده رخ داده باشد و با چشم متعارف مشاهده شده باشد، در حالى كه به احتمال زياد مى‏توان گفت كه اين رويداد، مربوط به خيال منفصل بوده و با چشم برزخى ديده شده است، به ويژه آن‏كه همراه با شنيدن وحى است كه قطعاً هركس توانايى شنيدن آن را ندارد؛ يعنى چنان نبوده است كه هر كس در كنار موسي عليه السلام مى‏بود، حتماً آن بوته مشتعل را مى‏ديد يا آن وحى را مى‏شنيد. در اين صورت، اين رويداد مثالى براى قسم سوم خواهد بود.

/ 291