مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و به گزارش نفس آنچه ديده، اكتفا نكرده است.)؛ مانند كسى كه رؤيايى مىبيند (و آن را تعبير و تفسير مىكند)، كشف او صحيح است و از آنچه ديده، خبر داده و خطا در تعبير آن صورت گرفته، نه در آنچه ديده است. پس كشف هرگز خطا نمىكند، هر چند گوينده (در مقام گزارش از آنچه در كشف يافته) درباره مدلول آن، گاهى خطا مىكند و گاهى درست مىگويد.(1) اين كلام بر چند نكته در خور توجه دلالت دارد:يكم: از نظر ابنعربى كشف پيامبر، كه در قالب كتاب و سنت گزارش شده، كشفى مصون از خطا بوده و صدق محض است كه همواره بايد به عنوان ملاك ارزيابى كشف و شهودها مورد توجه اهل معرفت باشد.دوم: گاهى سالك در تعبير خود دچار خطا مىگردد، هر چند شهودش درست و مطابق با واقع است؛ مانند كسى كه در مشاهدات ظاهرى، شخصى را در تاريكى شب مشاهده مىكند كه از ديوار خانهاى بالا رفت، آنگاه مىگويد: «دزد وارد آن خانه شد»، در حالى كه او همان صاحب خانه بوده كه كليدش را گم كرده، به ناچار از ديوار بالا رفته است. او در اين كه ديده كسى از ديوار خانه همسايه بالا رفته، خطا نكرده و آنچه ديده، در خارج واقع شده است؛ اما در گزارش خود دچار خطا گرديده است. منشأ اين خطا آن است كه در گزارش، به بيان همان چيزى كه ديده، اكتفا نكرده، امورى را نيز بر آن افزوده است.سوم: كشف هرگز خطا نمىكند. اين نكته ظاهراً با آنچه در سابق از سخن ابنعربى نقل كرديم، در تعارض است. ابنعربى از تلبيس ابليس سخن مىگويد و اين كه گاهى ابليس منظرهاى شبيه آنچه سالك در مشاهداتش مىبيند، در خيال او پديد مىآورد و امر را بر او مشتبه مىسازد. ابنعربى در باب دويست و هشتاد و سوم فتوحات مكيه به تفصيل در اين باره سخن گفته،(2) تأكيد مىكند كه ابليس همواره مراقب سالك است تا او را با القائات باطل خود، از راه به در برد.(3) شايد اگر القائات ابليس را مكاشفهنما بنماييم، بتوانيم در اين حكم كه «كشف هرگز خطا نمىكند»، با ابنعربى همراهى كرده،