مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درست به اندازه نياز امت ايشان است، نه كاستى در آن است و نه فزونى.

فما عندهم من العلم الذي أَرسلوا به إِلّا قدر ما تحتاج إِليه أُمّة ذلك الرسول: لازائد ولاناقص؛ پيامبران از دانشى كه براى ابلاغ آن فرستاده شده‏اند، تنها به اندازه نياز امت آن رسول برخوردارند، نه كمتر و نه بيشتر.(1) پيامبران الهى از آن جهت كه ولى بودند، علوم و معارف سرشارى نزدشان بود كه براى امت خود بازگو نكردند.(2) افزون بر اين، ابن‏عربى تصريح مى‏كند كه پس از زمان پيامبر، ميزان شرع در اين عالم به دست عالمان رسوم و صاحبان فتاوا است و اگر ولى‏يى از اوليا با داشتن عقل تكليف، ازميزان شرع خارج شود و از جاده شريعت به در رود و اين امر نزد حاكمان شرع به‏ثبوت رسد، بايد حدود بر وى اقامه گردد و قاضى شرع براى اين كارش مأجور است، هر چند آن ولى نيز، مانند حلاج، واقعاً گناهكار نباشد.

فالّذي يقيم عليه الحدّ مأجور و هو في نفسه غير مأثوم كالحلّاج و من جرى‏ مجراه؛ پس آن كس كه حد بر او جارى مى‏سازد، پاداش نيك كار خود را دريافت مى‏كند، با آن‏كه او [كسى كه حد بر او جارى شده‏] در واقع گناهى نداشته است؛ مانند حلاج و كسانى كه هم چون او هستند.(3) از اين رو است كه در نامه به فخر رازى وقتى او را به گام نهادن در وادى سلوك براى دست‏يابى به علوم و معارف كشفى تشويق مى‏كند، به او توصيه مى‏كند كه به رياضت و مجاهدت و خلوت‏گزينى به همان شيوه كه پيامبر خدا مشروع ساخته بپردازد(4) و در پايان‏ آن نوشتار، به‏طور صريح‏تر، لزوم پيروى از شريعت محمدى در سلوك الى اللّه را به او يادآور مى‏شود. «پس شايسته است انسان عاقل با رياضت و مجاهدت و خلوت گزينى، بر طريق مشروع، از اين دو علم (شناخت خدا و شناخت منازل آخرت) پرده برگيرد».(5)

1. همان، ص 132.

2. حسن حسن‏زاده، ممد الهمم در شرح فصوص‏الحكم، ص 332.

3. ابن‏عربى، الفتوحات المكيه، ج 2، ص 370.

4. ابن‏عربى، رسائل ابن‏العربى، رسالة الشيخ الى الامام الرازى، ص 4.

5. همان، ص 7.

/ 291