مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و بيامرزد.»(1) نزد ابن‏عربى بت‏پرستى در واقع، پرستش جلوه‏اى از جلوه‏هاى خداوند و بازگشت آن به پرستش خدا است، البته در صورتى كه بت‏پرست حقيقت امر را آن گونه كه عارف در تجربه عرفانى خود مى‏يابد، ادراك كند؛ يعنى بت را به عنوان مظهرى از مظاهر الهى بنگرد، كه اين همان مقام رؤيت واحد در كثير است. سرّ بازداشتن پيامبران از پرستش بت‏ها در همين نكته نهفته است كه انسان‏هاى تنك‏مايه با تخيل خود فريفته مى‏شوند و الوهيت را به بت، كه قطعه سنگ يا چوبى است، نسبت مى‏دهند و آن را خدايى مستقل مى‏گيرند يا در كنار اللّه قرار مى‏دهند.

بت‏پرستى نزد ابن‏عربى مادام كه بت پرست بداند معبود او صورت تجلى يافته خدا است و با پرستش او در واقع اللّه را مى‏پرستد، بى اشكال است.

انسان عالم مى‏داند كه در حقيقت، چه كسى پرستيده شده و او در چه صورتى ظاهر گرديده كه مورد پرستش قرار گرفته است. [او مى‏داند كه‏] تفريق و كثرت، مانند اعضا در صورت محسوس، و قواى معنوى در صورت‏هاى روحانى هستند، پس چيزى غير از اللّه در هيچ معبودى پرستيده نشده است. [در برابر چنين كسى انسان تنك‏مايه وادنى است.] ادنى كسى است كه در معبود، الوهيت را تخيل كند و اگر اين تخيل نبود، سنگ و امثال آن پرستيده نمى‏شدند. از همين رو، خدا مى‏گويد: «سمّوهم» (نام آنان را ببريد). پس اگر ايشان نام آن‏ها را مى‏بردند، هر آينه آن‏ها را سنگ و درخت و ستاره مى‏خواندند. و اگر به آن‏ها گفته مى‏شد: چه كسى را پرستيديد، هر آينه مى‏گفتند: الهى را و نمى‏گفتند: اللّه و يا اله را. اعلى كسى است كه تخيل نكرده است، بلكه گفته است: «اين معبود، جلوه‏اى الهى است كه تعظيم آن سزاوار است و نبايد [به همين يك جلوه‏] اكتفا كرد. ادنى كه صاحب تخيل است، مى‏گويد: «و آنان را پرستش نمى‏كنيم مگر براى آن‏كه ما را به اللّه نزديك سازند.»؛ اما انسان اعلى كه عالم [به حقيقت‏] است، مى‏گويد: «اله شما جز يك اله نيست. پس تسليم او گرديد» در هر كجا ظهور كند.(2)

1. همان، ص 196.

2. ابن‏عربى، فصوص‏الحكم، ص 72.

/ 291