مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
چنان كه پيشتر گذشت،(1) او تكامل دين را به تكامل حس موسيقيايى در آدمى تشبيهمىكند كه:اولاً: به صورت يك استعداد و توانايى بالقوه در ميان بسيارى از انسانها وجود دارد.ثانياً: اين استعداد از گذشتههاى دور، در حال فعليت يافتن بوده، به گونهاى كه جلوههاى آن در تاريخ كاملاً مشهود است تا آنجا كه كنفوسيوس در تبيين اين حس، بهخوبى سخن گفته است بهطورى كه حتى براى انسان امروزى نيز حكمتآموز است.ثالثاً: رشد علمى حاصل در زمينه موسيقى، اين حس را در آدمى تكامل مىبخشد، بهگونهاى كه چه بسا انسان مدرن از بسيارى آهنگهاى دلنشين براى اقوام گذشته، نه تنها لذت نمىبرد كه شايد احساس تنفر هم بكند.بر همين وزان، تجربه مينوى در طول تاريخ فرهنگ و تمدن انسان، همواره رو به رشد بوده است و از اين رو، جلوههاى گوناگونى از خود نشان داده است. اين حس كه در دورهاى به صورت احساس ترس از نيروهاى اهريمنى جلوه مىكرد، ديگر امروزه بدينصورت قابل تجلى نيست؛ زيرا تجربه دينى انسان امروز با مفاهيم الاهياتى صيقليافته، و در كاملترين شكل خود، به صورت عشق به پدر آسمانى درآمده است.در اينجا چند نكته شايان توجه است:1. متكلمان مسيحى حتى در دوران مدرن، غالباً انحصارگرايند؛ يعنى بر آنند كه رهايى، نجات، رستگارى و كمال يا هر چيز ديگرى كه غايت دين است، تنها در دين مسيحيت وجود دارد. اديان ديگر حتى اگر واجد برخى حقايق باشند، نمىتوانند انسان را رستگار كنند.اتو با توجه به ديدگاههاى خود در باب گوهر دين و عموميت تجربه مينوى، در برابر اين عقيده ايستاد و از نظريه وحدت اديان حمايت كرد.2. اتو در عين حال كه قائل به وحدت اديان است، مسيحيت را برترين و كاملترين دين مىانگارد و از اين جهت، به ديدگاه رايج ميان متكلمان مسيحى نزديك مىشود، بااين تفاوت كه تقريباً همه متكلمان مسيحى، سرّ برترى دين مسيحيت، و بلكه انحصار