مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
احساس دينى را پديد خواهد آورد. اين نتيجه، كاملاً برخلاف نكتهاى است كه اتو بارها بر آن تأكيد ورزيده است و آن اين كه احساس دينى (تجربه مينوى) امرى كاملاً يگانه و منحصر به فرد و غيرقابل ارجاع به هر حالت مشابه ديگرى است.به عقيده اتو، اين حالت خاص، كه به ويژه در مقام عبادت و پرستش و مناجات ظهور مىيابد و با عباراتى مانند «من خاك و خاكستر هستم» بازگو مىشود، حالت بندهاى است كه در نيستى خود مستغرق است.(1) دوم، اشكال ديگرِ نظريه شلايرماخر آن است كه به عقيده او انسان بهطور مستقيم و بىواسطه، با احساسى كه او آن را احساس وابستگى مطلق مىنامد، روبهرو مىگردد و آنگاه اين احساس را واسطهاى براى اثباتِ متعلق آن، كه ساحت الهى است، قرار مىدهد. شلايرماخر در واقع، با گونهاى استدلال و در مرحله ثانوى، به ساحت الهى راه مىيابد. در نظر او توجه انسان، نخست به حالت وابستگى خود و سپس به مبدأ و اصلى است كه شخص به او وابسته مىباشد. از نظر اتو، اين تحليل كاملاً برخلاف واقعيت امور نفسانى است. مواجهه ما با امر مينوى (نومن) به عقيده اتو، يك مواجهه مستقيم و بىواسطه است نه ثانوى.سوم، از نظر شلايرماخر احساس وابستگى مطلق، عميقترين حالت ايمانى در وجود آدمى است، در حالى كه به نظر اتو احساس مخلوقيت، خود متكى و برآمده از احساسى اصيلتر به نام هيبت است كه مقصود از آن، نوعى خشيت و خوف دينى است. احساس هيبت، حالتى است كه خودش اوّلاً و بالذات به امرى وراى شخص راه مىبرد.احساس مخلوقيت، و به تعبير شلايرماخر، احساس وابستگى مطلق، جنبه ثانوى داشته، به نحوى معلول و برآمده از احساس هيبت است. احساس هيبت، در اثر مواجهه مستقيم و بىواسطه با امر مينوى (نومن) به عنوان يك امر عينى، در شخص پديد مىآيد. در نظر اتو، حالت بندگى، مسبوق به ادراك بىواسطه و بديهىِ نومن است.(2) چهارم، اشكال ديگرى كه از نظر اتو بر ديدگاه شلايرماخر وارد مىشود، آن است كه احساس وابستگى مطلق - آن گونه كه در كلام شلايرماخر تشريح شده - در واقع، معلولْ