مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن مى‏گوييم، مقصود ما از احساس، جنبه‏هاى ذهنى(1) نيست، بلكه يك عمل‏ خود عقل(2) است، يك شيوه دانستن است كه بايد از شيوه معرفت از طريقِ فهميدن، متمايز شود.(3) شواهد فراوانى وجود دارد كه مقصود اتو از احساس‏هاى مينوى، نوعى حالت نفسانى خاص است كه شباهتى به احساس‏هاى متعارف ندارد. پراودفوت نيز تصريح مى‏كند كه:

اين ادعا كه تجربه دينى، نوع خاصى از تجربه بوده و تنها از راه شناخت شخصى قابل‏ادراك است، به‏طور خيلى واضح در توصيف رودلف اتو از حس امر مينوى بيان شده‏است. او اين حس را، نه به عنوان يك احساس، بلكه به عنوان حالتِ مشخص نفسانى مى‏شناسد.(4)و(5) ديدگاه اتو را مى‏توان اين گونه تفسير كرد كه تحقق احوال خاصى در انسان، مانند حالتِ هيبت، تحيّر، شيفتگى و جذبه، همه و همه حاكى از آن است كه انسان خود را در برابر سرّى كاملاً ديگر و داراى عظمتى بى‏مانند و جمال و كمالى بى‏بديل مى‏يابد و اين جز با اذعان و باور به وجود عينى و خارجى آن چنان موجودى ميسور نيست، هرچند دليل عقلى بر وجود آن نباشد.

1. su jective states.

2.

eason.

3. Otto Das Gefuhl des U e weltlichen p.
Quoted in: Almond Rudolf Otto pp. 83-84.

4. وين پراودفوت، تجربه دينى، ص 25.

5. اين كه انسان جدا از عقل نظرى و عملى، راهى به سوى شناخت خداوند دارد، امرى پذيرفتنى است و بسيارى از انديشمندان مسلمان با استناد به مبانى عقلى و نقلى، بدان اذعان كرده‏اند. در واقع، اين بحث به مسأله خداشناسى فطرى پيوند مى‏خورد كه بحثى بسيار عميق و پرثمر است. در اين‏جا فقط به اين نكته اشاره مى‏كنم كه قرآن كريم مى‏فرمايد: (وَمابِكُم مِن نِعْمَةٍ فَمِن اللّهِ ثُمَ إِذا مَسَّكُم الضُرّ فَإِلَيه تجئرون)؛ و هر نعمتى داريد از خداست، پس چون آسيبى به‏شمارسد، به سوى او روى مى‏آوريد و مى‏ناليد. (نحل، آيه‏53).

علامه طباطبائى در تفسير اين آيه مى‏نويسد:

«اين واقعيت كه در هنگام شدايد و در حالى كه همه اسباب ظاهرى قطع شده‏اند، در نهاد آدمى چيزى به نام رجا و اميد هست، خود دليل بر اين است كه انسان در عالم هستى، فوق اين اسباب قطع شده، سببى را مى‏بيند كه حوادث بزرگ نمى‏تواند آن را قطع كند و آدمى به هيچ وجه از آن بريده نيست و سببى است كه زوال و فنا و سهو و نسيان نمى‏پذيرد». (سيد محمد حسين طباطبائى، الميزان فى تفسير القرآن، ج 12، ص 272).

هر چند وجود اين اميد و رجا دليل عقلى بر وجودِ چنان موجود قادرى نيست، اما دليل بر آن است كه انسانِ داراى آن اميد، به تحقيقِ عينى و خارجى آن موجود قادر اذعان و باور دارد و بالاتر از آن، دليل بر آن است كه آن را با نوعى شهود نفسانى مى‏بيند: «دليلٌ على أَنّه يرى أَن هناك سبباً فوق هذه الأَسباب».

/ 291