مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
سخن مىگوييم، مقصود ما از احساس، جنبههاى ذهنى(1) نيست، بلكه يك عمل خود عقل(2) است، يك شيوه دانستن است كه بايد از شيوه معرفت از طريقِ فهميدن، متمايز شود.(3) شواهد فراوانى وجود دارد كه مقصود اتو از احساسهاى مينوى، نوعى حالت نفسانى خاص است كه شباهتى به احساسهاى متعارف ندارد. پراودفوت نيز تصريح مىكند كه:اين ادعا كه تجربه دينى، نوع خاصى از تجربه بوده و تنها از راه شناخت شخصى قابلادراك است، بهطور خيلى واضح در توصيف رودلف اتو از حس امر مينوى بيان شدهاست. او اين حس را، نه به عنوان يك احساس، بلكه به عنوان حالتِ مشخص نفسانى مىشناسد.(4)و(5) ديدگاه اتو را مىتوان اين گونه تفسير كرد كه تحقق احوال خاصى در انسان، مانند حالتِ هيبت، تحيّر، شيفتگى و جذبه، همه و همه حاكى از آن است كه انسان خود را در برابر سرّى كاملاً ديگر و داراى عظمتى بىمانند و جمال و كمالى بىبديل مىيابد و اين جز با اذعان و باور به وجود عينى و خارجى آن چنان موجودى ميسور نيست، هرچند دليل عقلى بر وجود آن نباشد.