مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از نظر اتو، اين ديدگاه از جهتى درست و از جهتى نادرست است. به اعتقاد او فهم و ادراك تجربه مينوى، تنها به نحو بى‏واسطه و مستقيم و از طريق برخوردارى از آن امكان‏پذير است. كسى كه در طول عمر خود چنين تجربه‏اى نداشته است، نمى‏تواند از طريق شنيدن و خواندن اوصاف آن از زبان و نوشته ديگران، آن را بشناسد و به حقيقت آن پى‏برد. از اين رو است كه اتو از كسانى كه فاقد احوال دينى بوده و نتوانسته‏اند بعد غيرعقلانى قدسى را در وجود خود احساس كنند، مى‏خواهد كه از خواندن كتاب او (مفهوم امر قدسى) صرف‏نظر كنند:(1) ما خواننده را دعوت مى‏كنيم كه روح و جان خويش را متوجه حالتى از تجربه دينى كند كه در جوشش حالات ايمانى وجود دارد و در نهايت امكان منحصر به فرد است. تقاضا داريم هر كس نمى‏تواند چنين كند، هر كس چنين احوالى را در تجارب خويش نمى‏شناسد، به خواندن اين كتاب ادامه ندهد.(2) در عين حال، اتو معتقد است همگان نيرو، استعداد و زمينه ايجاد تجارب مينوى و احوال دينى را در خود دارند. هر چند اين قوه در افراد گوناگون از نظر شدت و ضعف متفاوت است، اما چنين نيست كه از اصل آن محروم باشند. او توانايى انسان در ادراك تجارب مينوى را به توانايى آدمى در زمينه موسيقى و ادراك زيبايى‏هاى خاص آن تشبيه مى‏كند كه هرچند در افراد متفاوت، به نحو مختلف بروز و ظهور دارد، اما اوّلاً همگان درجه‏اى از آن را دارند و ثانياً با تمرين و آموزش و طى برنامه‏اى مشخص مى‏توان آن را پرورش داد. (3) و(4) از اين رو نمى‏توان انسان‏ها را در تجارب مينوى، به دو دسته متمايز

1. I id.

p. 8.

2. I id.

3. I id.

p. 73.

4. اتو بر اساس مقايسه اين دو مورد (تجربه مينوى و تجربه موسيقيايى) توضيح مى‏دهد كه تجربه مينوى، هرچند در طول تاريخ، جلوه‏هاى گوناگونى داشته و از خامى به پختگى سير كرده است، اما نمى‏توان آن را داراى انواع گوناگون دانست. احساس‏هاى دينى، در طول تاريخ، تكامل مى‏يابند؛ اما نوع آن‏ها تغيير نمى‏كند. همان احساس‏هايى كه در برابر جادو، جن، شيطان و گذشته‏هاى دور وجود داشت، اينك در برابر خدايى كه با اوصاف دقيق تحديد شده، وجود دارد. به اعتقاد او ترس انسان‏هاى اوّليه از نيروهاى شيطانى، همان ترس از خدا بوده كه در آنان اين گونه جلوه كرده بود، درست شبيه ذوق انسان در ادراك زيبايى موسيقى كه در اقوام وحشى به گونه‏اى و در انسان مدرن به گونه‏اى ديگر جلوه كرده، اما همه از يك منبع مى‏جوشد. او مى‏نويسد: «اگر قرار بود ما امروز به يك موسيقى كنفوسيوس گوش دهيم، احتمالاً براى ما تنها

/ 291