مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ازانعكاس حقيقت او ناتوان است. ما هرگز به وسيله اين مفاهيم و اوصاف، به كنه آن ذات راه نمىيابيم.معرفت حقيقت آن، از اين طريق اساساً ممكن نيست.(
3. برخى معتقدند كه بيانناپذيرى تجربههاى عرفانى، ناشى از ناتوانى فهم و انديشه از شناخت اين گونه تجارب است. از آنجا كه هر كلمه، در ازاى مفهومى قرار دارد و كلمه بدون مفهوم، فاقد معنا و محتوا است، اگر در جايى مفهومى وجود نداشته باشد و حقيقتى به گونهاى باشد كه نتواند در قالب مفهوم درآيد، آن حقيقت را نمىتوان با استفاده از الفاظ بيان كرد.غيرقابل بيان بودن و غيرعقلانى بودن امر مينوى از ديدگاه اتو، دقيقاً به همين علت است. به اعتقاد او تجربه مينوى مستقيماً دست مىدهد و دريافته مىشود اما به صورت مفاهيم درنمىآيد. اتو در سنت كانتى مىانديشد و به محدوديتهاى عقل نظرى در حوزه شناخت امور غيرحسى واقف است. از اين رو، به پيروى از فريس، نيرويى ديگر در وجود آدمى تشخيص مىدهد كه نه مربوط به قواى ذهنى و فاهمه او، بلكه متعلق به احساسات و احوال قلبى او است. بر اين اساس مىتوان گفت كه امر مينوى از نظر اتو، تحت مقولات فاهمه شناخته و دانسته نمىشود و از اين رو، امرى عقلانى كه داراى ما به ازايى در ميان مفاهيم ذهنى باشد نيست، بلكه امرى غيرعقلانى است.(2) و (3)