اثبات كــرده، اگر بخواهــد در زمانهاى بعد آن را محــو مىكند و كتاب ديگرى اثبات مىنمايد، پس خداى سبحان لايزال كتابــى را اثبات و كتاب ديگــرى را محو مىسازد.
بنابراين اگر ما نوشتههاى كتاب را عبارت بدانيم از آيت و معجزه، و نشاندهنده اسماء و صفات خداوندى، و در نظر بگيريم كه وجود هر چيزى آيت خداست، در اين صورت صحيح است بگوييم خداوند لايزال و همواره و در هر آن مشغول محو آيتى و اثبات آيتى ديگر است. پس اين كه فرمود: « يَمْحُو اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ !» معنايش اين مىشود: براى هر وقتى كتاب مخصوصى است، پس كتابها به اختلاف اوقات مختلف مىشوند، و چون خداى سبحان در كتابى كه بخواهد تصرف نموده، آن را محو مىكند، كتاب ديگرى به جايش اثبات مىنمايد، پس اختلاف كتابها به اختلاف اوقات ناشى از اختلاف تصرفات الهى است، نه اين كه از ناحيه خود آنها باشد، كه هر وقتى كتابى داشته باشد، كه به هيچوجه قابل تغيير نباشد، بلكه خداى سبحان است كه آن را تغيير داده، كتاب ديگرى به جايش اثبات مىنمايد.
و اين كه فرمود: « وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتبِ!» معنايش اين است كه نزد خدا اصل كتاب و ريشه آن وجود دارد، چون كلمه «اُمُّ» به معناى اصل هر چيز است كه از آن نـاشى گـشته و بـدان بـاز مـىگـردد.
اين جمله توهمى را كه ممكن است به ذهن كسى برسد دفع نموده، حقيقت امر را بيان مىكند، چه، اختلاف حال كتاب، و محو و اثبات آن، و دگرگون شدن احكام نوشته در آن و قضاء رانده شده در آن، چه بسا آدمى را به اين توهم وا دارد كه: قضايا و امور عالم نزد خداى سبحان هم وضع ثابتى نداشته، حكم او هم تابع علل و عوامل خارجى است، عينا مانند احكام ما آدميان، و صاحبان شعور است، و يا بـه تـوهم بـيندازد كه اصـلاً احـكام الـهى جـزافى و كـدرهاى است، و نه خودش به حسب ذات تـعين دارد، و نه چيزى از خارج در تعين آن اثر مىكند.
همچنان كه چه بسا صاحبان عقل بسيط و سادهلوحان توهم كردهاند كه خدايى كه مَلِك مطلق است، سلطنتش مطلق، و هر چه بخواهد مىكند، و با آزادى مطلق و بدون رعايت هيچ قيد و شرطى، و هيچ طريقه و نظامى، هر عملى كه بخواهد انجام مىدهد، و با اين حال ديگر نمىتوان صورتى ثابت و نظامى معين براى افعال و قضاياى او تصور نمود. چنان كه فرمود: « ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ - گفتار نزد من دگرگونه نمىشود!» (29 / ق) و نيز فرمود: « وَ كُلُّ شَىْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ - و هر چيز نزد او به مقدار است!» (8 / رعد) چون جاى چنين توهمى بوده در جمله مورد بحث اين توهم را دفع نموده، و فرمود: « وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتبِ!» يعنى اصل و ريشه عموم كتابها، و آن امر ثابتى كه اين كتابهاى دستخوش محو و اثبات بدان بازگشت مىكنند همانا نزد اوست، و آن اصـل مـانـند ايـن شـاخــههــا دسـتخــوش مـحو و اثـبات نـمىشود.
پس خلاصه مضمون آيه اين مىشود كه خداى سبحان در هر وقتى و مدتى كتاب و حكم و قضايى دارد، و از اين نوشتهها هر كدام را بخواهد محو، و هر كدام را بخواهد اثبات مىكند، يعنى قضايى كه براى مدتى رانده تغيير مىدهد، و در وقت ديگر به جاى آن، قضاى ديگرى مىراند، و لكن در عين حال براى هميشه قضايى لا يتغير و غير قابل محو و اثبات هم دارد، و اين قضاء لا يتغير اصلى است كه همه قضاهاى ديگر از آن منشأ مىگيرند، و محو و اثبات آنها نيز برحسب اقتضاى آن قضاست.(1)