واژه های نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
رينچرك و كثافتمستودعمحل وديعه و امانتلم تبرحثابت استعارضةعرضه كننده، نشان دهندهغابرينباقيماندههااسدىعطا و بخشش نموداهطعواسرعت كنيد، گردن خود را دراز كنيدكظواممارست و عادت كنيداعتاضواعوض كنيدايقظوابيدار كنيدارحضوابشوئيدحماممرگصونوانگهداريد و حفظ كنيدنزاهپاكان و بريئانولاهجمع واله: عاشق و مشتاقلا تشيموابه ابر نگاه نكنيد كه بكجا ميباردلا تفتنوافريفته نشويداعلاقچيزهاى بند شدنى، چيزهاى نفيسخالببرق خالى و فريبندهمحروبةجنگ زده و از دست رفتهمتصديةزنى كه خود را بمردان نشان داده و جلب نظر ميكندعنونظاهر و نمايان شوندهجامحةسركشى كنندهحروناسبى كه اگر وادار به حركت كنند مىايستدمائنةدروغگوخؤونخيانت كارجحودانكار كنندهكنودكفران نعمت كنندهعنودبا عناد و دشمنىصدودقهر و جدائى كنندهحيودرمنده و ميل كنندهميودمضطربنهبغارت و چپاولعطبهلاكتعلى ساقروى پايندسياقرانده شدن و حركت كردن