عبداللَّه در قيام توابين
عبداللَّه، با سه نفر از بزرگان و سران شيعه كوفه، به نام هاى 'مسيب بن نجبه فزارى، عبداللَّه بن سعد بن نفيل ازدى و رفاعة بن شداد بجلى' در منزل 'سليمان صُرد خزاعى' اجتماع كردند و در غم شهادت حضرت سيدالشهدا عليه السلام و ياران باوفايش اشك ريختند و هر كدام براى خون خواهى از قاتلين شهداى كربلا سخنى گفتند و با ديگر شيعيان و ارادتمندان اهل بيت پيامبر و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام در سال 64 هجرى سپاه توابين را تشكيل دادند و به رهبرى 'سليمان صرد خزاعى' به خون خواهى سيدالشهدا عليه السلام و ياران مظلومش عليه حكومت اموى قيام كردند. ابن وال غير از فرماندهى، مسئول بيت المال نيز بود. وى در منطقه 'عين الورده' در حالى كه پرچم سپاه را به دوش مى كشيد، جنگيد و اين چنين گفت:
من أراد الحياة التى ليس بعدها الموت، و الراحة التى ليس بعدها نَصبٌ، و السرور الذى ليس بعده حَزَن، فليتقرّب الى ربّه بجهاد هؤلاء المحليِّن، و الرواح الى الجنة رحمكم اللَّه؛
هر كسى زندگى مى خواهد كه پس از آن مرگ نباشد و راحتى مى خواهد كه بعد از آن سختى نباشد و خوشحالى كه پس از آن اندوه نباشد، با جهاد با اين ستمگران به خدا نزديك شويد و خدا رحمت كند شما را بشتابيد به سوى بهشت.
عبداللَّه آن قدر با عشق و علاقه جنگيد تا سرانجام در همين نبرد در راه خون خواهى شهداى كربلا به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
اين حادثه جان گداز و شهادت عبداللَّه، در سال 65 هجرى اتفاق افتاده است. [ ر. ك: همان، ص 552 و ص 601 و 602. "در شرح حال 'سليمان بن صرد خزاعى و مسيب بن نجبه' تفصيل داستان توابين و شهادت اين عزيزان را ملاحظه نماييد". ]
عبداللَّه بن وهب راسبى
شيخ طوسى، عبداللَّه بن وهب را از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام به شمار آورده و مى نويسد: اما وى از دوستى على عليه السلام دست برداشت و از سران خوارج شد و مورد لعن و نفرين قرار گرفت. [ رجال طوسى، ص 52، ش 96. "شرح حال او را در همين تأليف در مواردى كه از جنگ نهروان سخن به ميان آمده، ملاحظه نماييد". ]