عبداللَّه بن خليفه از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه به 'ابوعريف همدانى' "ابو عريف" كنيه داشت. [ رجال طوسى، ص 48، ش 25؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 180. ]
عبداللَّه بن خليفه طائى
عبداللَّه بن خليفه طائى [ در تاريخ طبرى، ج 5، ص 30، به جاى لفظ 'طائى'، 'بولانى' ذكر است، و در پاورقى همين سند آمده: بولان، يكى از قبايل طىّ است. ] از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام و از شاعران زمان خود بود. وى خطيبى توانا و از رؤساى گروه 'طى' بود كه قبل از جنگ جمل، مورد مشورت امام عليه السلام قرار داشت و در جنگ جمل و صفّين نيز همراه آن حضرت مجاهدت كرد.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: هنگامى كه اميرالمؤمنين عليه السلام عازم بصره بود، 'عبداللَّه بن خليفه' امام را ملاقات كرد و با هم وارد منزل 'قديد' شدند، در اين حال حضرت عليه السلام او را بسيار به خويش نزديك كرد و عبداللَّه نيز گفت: حمد و ستايش خدا را كه حق را به اهلش بازگرداند و در محل خود قرار داد، اگر چه جمعى مسرور و گروهى ناراحت اند. ولى به خدا قسم آن گروهى كه ناراحتند از پيامبر ناراحتند و او را رد مى كنند و با وى مى جنگند. خداوند، كيد، حيله و نقشه هاى شومشان را به خودشان برگرداند. به خدا سوگند - اى على - در هرجايى آنها باشند براى خاطر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله همراه تو عليه آنها جهاد مى كنيم.'
اميرمؤمنان اين تفكر و بيان را به وى تبريك گفت بعد او را در كنار خويش نشانيد و چون او را دوست و نزديك خود مى دانست، از وى درباره مردم سؤالاتى كرد و مشورت نمود از جمله درباره ابوموسى اشعرى - حاكم كوفه - پرسيد. وى در جواب گفت: به خدا سوگند، من به او اعتماد ندارم و مطمئنم كه اگر او يار و سپاهى داشته باشد، با حكومت شما به مخالفت برمى خيزد. حضرت نيز بر سخنان او مهر تأييد زد. [ امالى مفيد، مجلس 35، ح 6، ص 295. ]
وى در جنگ صفّين نيز حضور داشت و در جمعى از قبيله طىّ با لشكريان معاويه مبارزه و قتال نمود، و در آن جا اشعارى هم سرود. [ ر. ك: وقعة صفّين، ص 279؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 30. ]