حرف "م"
مازن بن حنظله
به گفته شيخ طوسى 'مازن بن حنظله' از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. [ رجال طوسى، ص 58، ش 14. ]مالك اشتر نخعى "مالك بن حارث"
مالك فرزند 'حارث بن عبد يغوث نخعى' معروف به 'مالك اشتر'، [ مالك را بدان جهت اشتر مى گويند كه در جنگ يرموك كه در زمان ابوبكر بين مسلمانان و روميان اتفاق افتاد، وى شركت كرد و بر اثر ضرباتى كه از جانب روميان به او وارد شد پلك هاى چشم او شكافته شد و برگشت، و عرب به كسى كه چشمش چنين باشد 'اشتر' مى گويند. ] كنيه اش ابو ابراهيم است. وى از اهالى يمن بود كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله به شرف اسلام نايل آمد و چون به ديدار پيامبر صلى الله عليه و آله توفيق نيافت لذا او را جزو تابعين [ ر. ك: همين اثر، ج 1، ص 34. ] به شمار آورده اند. [ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 7. ]مالك از يمن به كوفه آمد و در همان جا ساكن گرديد و چون مردى شجاع و دلاورى با تقوا بود در جنگ ها و فتوحات اسلامى از جمله در جنگ تبوك در سال 13 هجرى در عصر خلافت ابوبكر به مصاف روميان رفت [ تاريخ طبرى، ج 4، ص 401. ] و در فتح دمشق به فرماندهى ابو عبيده جراح شركت داشت [ تاريخ طبرى، ج 4، ص 441. ]
او در عين دلاورى مقابل دشمنان و منحرفان در برابر ضعيفان و درماندگان دلى رحيم و قلبى مهربان داشت.
در زمان خلافت عثمان به علت اعتراض به كارگزار ناصالح كوفه به شام تبعيد شد و از آن جا به كوفه بازگردانده و سپس به 'حمص' تبعيد گرديد و سرانجام در سرنگونى خلافت عثمان به يارى اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله شتافت.
مالك پس از كشته شدن عثمان، در خلافت امير مؤمنان عليه السلام بسيار تلاش كرد و با حضرت بيعت نمود و از سرداران بزرگ سپاه حضرت گرديد. وى از شيعيان بسيار پاى بند و يارى دهندگان به اميرالمؤمنين عليه السلام بود، به طورى كه رابطه دوستى او با مولاى متقيان آن قدر زياد بود كه امام على عليه السلام پس از مرگ وى فرمود: 'رحم اللَّه مالكاً، فلقد كان لى كما كنت لرسول اللَّه صلى الله عليه و آله؛ خداوند مالك را رحمت كند، او براى من همان گونه بود كه من براى رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم.'
از آن جا كه معاويه از اين رابطه معنوى بين امام عليه السلام و مالك آگاهى داشت دستور داده بود كه در خطبه ها علاوه بر لعن اميرالمؤمنين عليه السلام، امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام، نيز به مالك اشتر و عبداللَّه بن عباس هم لعن كنند. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 15، ص 99. ]
در شجاعت و دلاورى اين مرد الهى همين بس كه ابن ابى الحديد درباره اش مى گويد: پاداش مادرى كه چون مالك اشتر را پرورده است با خدا باد، كه اگر كسى سوگند بخورد كه خداوند متعال ميان عرب و عجم شجاع تر از او، جز استادش على عليه السلام نيافريده است، من بر او بيم گناه ندارم، و چه نيكو گفته است آن كسى كه وقتى درباره مالك اشتر از او پرسيدند، گفت: من درباره مردى كه زندگانى او مردم شام را شكست داد و مرگش مردم عراق را شكست داد، چه بگويم؟ [ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 213. ]